نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 50
جهت باعث نمىشود كه
نتوان آن را از طريق وحى صريح قطعى هم اثبات نمود، مگر غرض از برهان عقلى، جز
تحصيل يقين چيز ديگرى است؟ وقتى غرض از آن تحصيل يقين به وحدانيت خدا باشد و بر
حسب فرض، وحى الهى هم قطعى و غير قابل ترديد باشد چه مانعى دارد كه همان وحى برهان
بر وحدانيت خدا قرار گيرد آنهم وحيى چون قرآن كه اساسش متكى بر تحدى است[1].
(قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ
بَيْنَكُمْ) رسول گرامى خود را دستور مىدهد كه از مشركين بپرسد چه چيزى از هر
چيز در مساله شهادت بزرگتر است؟ البته بايد دانست كه مراد از اين
شهادت اعم از تحمل آن از راه حس و مشاهده و از اداى آن است، و چون تحمل و
اداى شهادت مخصوصا تحمل آن، از چيزهايى است كه بر حسب اختلاف درجه فهم متحملين و
وضوح و پيچيدگى وقايع و قوت و ضعف بيان بيان كننده آن، مختلف مىشود، و مسلما
متحملى كه سهو و نسيان و غفلت بر مزاجش غلبه دارد، مانند متحملى كه هر چه بشنود و
ببيند حفظ مىكند، نيست، و مست همانند هوشيار و بيگانه به مثل آشناى به جزئيات واقعه
نيست، از اين رو بايد بدون ترديد گفت: خداى تعالى در تحمل شهادت و خبر يافتن از
وقايع جهان و افعال بندگان از هر خبردارى خبردارتر است، چون او است كه بزرگ و كوچك
اشياء را آفريده، و اختراع و ايجاد هر چيز منتهى به او مىباشد با هر چيز، و محيط
بر هر چيز است، حتى به سنگينى ذرهاى كه در آسمانها و زمين است، و كوچكتر از ذره و
بزرگتر از آن علم او مخفى نبوده و او فراموش و گمش نمىكند. و از آنجايى كه پاسخ
اين سؤال خيلى روشن بود لذا در آيه متعرض آن نشد و نيازى نديد به اينكه در جواب
گفته شود:
قل
اللَّه اكبر شهادة همانطورى كه در آيه(قُلْ
لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) از قول مخاطبين
فرمود:(قُلْ لِلَّهِ)[2] و يا گفته
شود سيقولون اللَّه- خواهند گفت خدا همانطورى كه در آيه(قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)
فرمود: (سَيَقُولُونَ لِلَّهِ)- اعتراف خواهند كرد به اينكه زمين و
هر كس كه در او است از آن خدا است [3].
[1] تحدى قرآن اين است كه به اعلا صوت اعلام كرده كه تا قيام
قيامت هر كس در باره آسمانى بودن آن ترديد داشته و يا آن را كتابى آسمانى نمىداند
يك آيه مثل آن را بياورد اگر چه از ديگران هم هر چه بخواهد كمك بگيرد.