responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 43

و لا يطعم هست نيز جهت اين انحصار استفاده شود، چون در اين جمله كنايه و تعريض است به اينكه ساير معبودهايى كه مشركين براى خود اتخاذ كرده‌اند مانند عيسى و امثال او، خود محتاج به اطعام خدا و ساير نعمت‌هاى اويند.

و نيز ممكن است از اينكه اين جمله را در بين برهان بكار برده استفاده شود كه غرض از آن اشاره به اين بوده كه برهان بر توحيد، راه ديگرى هم بهتر از آن دو راهى كه در منطق مشركين بود دارد، و خلاصه آن اين است كه ايجاد كننده اين عالم خداى تعالى است، و هر موجودى وجودش به خلقت او منتهى و مستند مى‌شود، و چون چنين است خضوع در برابرش واجب است.

و وجه اينكه اين راه بهتر از آن دو راه است اين است كه گر چه آن دو راه نيز توحيد معبود را از جهت معبود بودنش اثبات مى‌كند، و ليكن آن طور هم كه بايد و شايد بى حرف نيست، زيرا يكى وجوب عبادت معبود را از راه طمع در نعمت او نتيجه مى‌دهد، و ديگرى از راه ترس از نقمت و عذابش، و بنا بر اين دو طريق، مطلوب بالذات در حقيقت جلب نعمت و امن از نقمت است، نه خداى تعالى، بخلاف اين مسلك كه نتيجه‌اش وجوب عبادت خدا است براى خدائيش نه براى اينكه عبادتش نعمت او را جلب و نقمتش را دفع مى‌نمايد.

سوم: اينكه از بين همه نعمتهاى بى شمار تنها اطعام را اختصاص به ذكر داده، به اين عنايت بوده كه در نظر ساده عوام مساله اطعام روشن‌ترين حاجتى است كه موجودات زنده و از آن جمله انسان، در زندگى خود بدان محتاجند.

بارى، بعد از اينكه خداى تعالى در آيه مورد بحث منطق كفار را گرفته به خود آنان بر مى‌گرداند، رسول گراميش را از طريق وحى دستور مى‌دهد كه با ذكر شاهدى برهان خود را برايشان تاييد نمايد، و آن شاهد اين است كه خداى تعالى وى را از طريق وحى دستور داده كه در اتخاذ معبود همان راهى را كه عقل به آن هدايت مى‌كند يعنى راه توحيد را سلوك كند، و صريحا از اينكه از راه مزبور تخطى نموده و با مشركين دمساز شود نهى نموده، و مى‌فرمايد:(قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ) سپس مى‌فرمايد:(وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ).

در اينجا دو نكته ديگر باقى مانده كه بايد آنها را خاطرنشان سازيم:

اول: اينكه اگر مراد از جمله‌(أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ)، اول من اسلم من بينكم- اولين كسى كه از شما اسلام آورد ، باشد معناى آيه واضح است، زيرا رسول خدا قبل از همه امت، اسلام آورده. و اما اگر مراد از آن اولين كسى كه اسلام آورده باشد هم چنان كه ظاهر اطلاق هم همين است آن وقت معناى اوليت بحسب رتبه خواهد بود نه بر حسب زمان.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست