نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 42
مىشود كه خداى تعالى
در آيه مورد بحث و همچنين آيات بعد از آن از اين راه احتجاج مىكند كه برهان خود
آنان را بر پرستش اجرام علوى از آنان گرفته و بخودشان برمىگرداند، به اين معنا كه
اصل آن دو حجت را در اينكه حجت صحيح هستند قبول نموده و سپس اضافه مىكند كه لازمه
اين حجت يگانهپرستى و نفى هر گونه شريك از خداى سبحان است، نه بتپرستى و شرك،
اينكه فرمود:(قُلْ أَ غَيْرَ
اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ
لا يُطْعَمُ)، اشاره است به حجت اول
آنان، كه همان وجوب شكر منعم و پرستش معبود است بخاطر انعام او، و اينكه پرستش او
شكر او و سبب مزيد انعام او است.
[احتجاج
عليه بت پرستان با بهره جستن از منطق خودشان]
در اين جمله
رسول گرامى خود را دستور مىدهد كه از راه سؤال و جواب آنان را به اشتباه و
خطايشان واقف ساخته، و بفهماند كه منطق شكر منعم منطق و برهان صحيحى
است، ليكن منعم شما اين بتها نيستند، بلكه منعم و ولى نعمتى كه بنى نوع آدم و هر
موجود ديگر از خوان نعمتش متنعم است، تنها خداى سبحان است، خدا است آن كسى كه روزى
مىدهد و خود احتياجى به روزى ندارد،(يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ)، به دليل
اينكه او كسى است كه آسمانها و زمين را آفريده، و آنها را از ظلمت عدم، به نور
وجود درآورده، و نعمت هستى و تحققش ارزانى داشته، آن گاه به منظور بقاء وجودش
نعمتهاى ديگرى كه بقاى وجود آسمان و زمين بستگى به آن دارد، و عددش را جز خودش كسى
نمىداند، و مساله اطعام انسان كه يكى از آنها است بر آن افاضه فرموده، زيرا همه
اين نعمتها كه بقاى هستى عالم از انسان و غير انسان موقوف و مشروط به آن است و
همچنين جميع وسائلى كه به توسط آن اين نعمتها به موارد استحقاقش مىرسد همه منتهى
به خلقت پروردگار است. آرى اشياى عالم و سلسله اسباب و مسببات همه از صنع او است.
پس وقتى
مساله رزق كه در نظر انسان اهم مظاهر آن مساله اطعام است بدست او است واجب است او
به تنهايى پرستش شود، چون تنها او است كسى كه ما را غذا مىدهد، و ما در اين حاجت
خود به غير او نيازمند نيستيم.
از آنچه بيان
شد چند نكته بدست آمد:
اول: اينكه
تعبير از عبوديت و پرستش به اتخاذ ولى در جمله(أَ غَيْرَ
اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا) از اين جهت بود كه برهان از طريق إنعام
خداوند به اطعام و اينكه شكر ولى نعمت واجب است اقامه شده بود.
دوم: اينكه
توصيف خداى تعالى به(فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) براى بيان
همان جهتى بوده كه ما در انحصار اطعام به خداى تعالى ذكر كرديم. و چه بسا از
تعريضى كه در جمله
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 42