نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 384
پس قطعا خطاب متوجه
به غير مشركين است، اما نه به مسلمين. براى اينكه اولا سياق آيه- همانطورى كه گفته
شد- سياق احتجاج است، و اگر خطاب در اين جمله متوجه مسلمين باشد بايد بگوييم كه
خداوند در وسط آياتى كه راجع به احتجاج با مشركين است ناگهان و بدون اينكه نكتهاى
در كار باشد كلام را قطع كرده و متوجه مسلمين ساخته است.
و ثانيا عدول
كردن از خطاب به اشخاصى، به خطاب به اشخاص ديگر بودن وجود قرينه از فصاحت و بلاغت
به دور است، براى اينكه اينطور حرف زدن باعث اشتباه شنونده است، پس بطور مسلم خطاب
در جمله مورد بحث نه متوجه مشركين است و نه متوجه مسلمين، و مخاطبين آن همان
يهودىهايى هستند كه مخاطب به خطاب صدر آيه نيز بودند.
آرى، از
آنجايى كه يهودىها از باب عناد و فتنهانگيزى گفته بودند: خداوند بر هيچ
بشرى چيزى نازل نكرده اينك در جمله مورد بحث به دو طريق احتجاج مىكند: يكى
طريق نقض، و آن اين است كه اگر خداوند بر هيچ بشرى كتاب و وحيى نفرستاده پس تورات
موسى (ع) چيست؟ آن گاه در اينجا اضافه كرده است كه شما از تورات آنچه را كه راجع
به بشارت آمدن خاتم انبيا 6 است پنهان داشته و كتمان كردهايد.
دوم از اين
طريق كه شما مردمى ناسپاس و نمكنشناس هستيد، اگر خداوند بر هيچ بشرى وحى و كتابى
نفرستاده پس اين همه معارف و شرايع كه در بين شما است از كجا آمده؟
با اينكه درك
اينگونه معارف نه در وسع شما است و نه در وسع پدران شما بود تا شما از ايشان ارث
ببريد، كجا پدران شما مىتوانستند به خودى خود به معارف الهى و اخلاقيات فاضله و
شرايع و قوانينى كه حافظ نظم اجتماع و خاتمه دهنده به تعصب و كينههاى بشرى است
دست يابند، و از پيش خود چنين معارفى را درك كنند؟ گو اينكه عقل بشر اگر در مقام
كسب معارف برآيد مىتواند به پارهاى از كليات معارف الهى از قبيل توحيد، نبوت و معاد
و پارهاى از اخلاقيات دست يابد، و ليكن صرف پى بردن و درك كردن اين حقايق بشر را
از نتايج آن برخوردار نمىكند، و جامعه بشريت را به سعادت انسانيش نمىرساند.
آرى، دانستن
هر حقيقتى غير از عمل كردن به آن و استقرار دادن آن در اجتماع است، كجا علاقه به
تمتع از لذائذ مادى و استخدام هر وسيلهاى براى رسيدن به عالىترين مشتهيات نفس
مجالى براى بشر باقى مىگذارد كه در گنجينههاى معارفى كه در فطرت او نهفته است
كنجكاوى نموده و زندگى خود را بر اساس آن معارف بنا كند؟ مخصوصا اگر اين علاقه به
ماديات عمومى و همگانى باشد، و خلاصه جامعه جامعهاى مادى بوده باشد كه در اين
صورت فضائل انسانيت از آن اجتماع رخت بربسته و فضايل موروثى از نياكان نيز يكى پس
از ديگرى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 384