نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 370
ما اهل بيت تو را
موكل كردهايم كه به آن ايمان آورند و تا ابد به آن كافر نشوند. آرى، ما ايمانى را
كه بر بشر عرضه كردهايم و تو را براى آن مبعوث نموديم هرگز ضايع و مهمل
نمىگذاريم، بلكه بعد از تو نيز به وسيله اهل بيتت آن را حفظ مىكنيم، و پس از اهل
بيت تو علماى امت و ولات امر من و اهل استنباط خواهد بود، و علومى را كه دروغ و
گناه و وزر و طغيان و ريا در آن راه ندارد استنباط خواهند كرد[1].
مؤلف: اين
روايت را و همچنين روايت قبليش را عياشى[2]
نيز نقل كرده، جز اينكه سند آن را حذف كرده است، و اين حديث مانند حديث قبليش از
باب تطبيق بر مصداق است.
در كتاب
محاسن به سند خود از ابن عيينه از ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرمود به منزل
ابو العباس (منصور دوانيقى) درآمدم در حالى كه مجلسش آراسته و هر كسى در جاى خود
نشسته بود، ابو العباس وقتى مرا ديد دست خود را پيش آورد تا با من مصافحه كند، من
براى اجابت او نزديك رفتم تا دستش را در دست بفشارم، ناگهان پايم به گوشه سفرهاى
كه پيش رويش گسترده بود برخورد كرد، و از اين عمل آن قدر ناراحت شدم كه خدا
مىداند، چون خداى تعالى در حق ما فرموده:(فَإِنْ يَكْفُرْ بِها
هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ) آرى، به خدا
سوگند قومى را موكل بر دين كرده كه نماز را به پا مىدارند، و زكات را مىدهند و
خدا را بسيار ذكر مىگويند[3].
مؤلف: حاصل
اين روايت اين است كه امام (ع) از اينكه پايش به گوشه سفره خورده شرمنده درگاه خدا
شده، و گويا امام (ع) خواسته است بفرمايد كفر در جمله (لَيْسُوا بِها
بِكافِرِينَ) منحصر در انكار عقايد حقه نيست، بلكه شامل كفران نعمت نيز
هست.
و در نهج
البلاغه امام (ع) فرموده: اقتدا كنيد به هدايت پيغمبر گرامىتان كه هدايت او
بهترين هدايت است[4].
مؤلف:
استفاده اين معنا از آيات مورد بحث، روشن است.
در تفسير قمى
از رسول خدا 6 روايت كرده كه فرمود: بهترين هدايتها، هدايت انبيا است[5].