نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 341
فخر رازى نيز در
تفسير خود توجيهى قريب به همين معانى را ذكر نموده[1].
ولى توجيه المنار تا اندازهاى وجيهتر از توجيه فخر است.
[اشكالاتى
كه بر كلام صاحب المنار وارد است]
اشكالى كه به
اين دو توجيه وارد است اين است كه: اين دو مفسر قسم سوم از انبياى مذكور را كسانى
قرار دادهاند كه هيچ امتيازى از سايرين ندارند، و اين صحيح نيست، براى اينكه
اسماعيل (ع) نيز در ابتلا دست كمى از ايوب و يوسف نداشت، او به مساله ذبح امتحان
شد و به بهترين وجهى صبر نمود، تا آنجا كه خود پروردگار صبر او را ستوده و امتحان
او را امتحان سختى شمرده و فرموده:( فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ
أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ
سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ) - تا آنجا كه
فرمود- (إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ )[2] و اين خود
افتخارى است كه خداوند تنها به اسماعيل داد، و امتحان بزرگى است كه او را از
سايرين ممتاز نمود، و براى زنده داشتن ياد اسماعيل و جانبازيش قربانى را در حج بر
همه واجب فرمود. امتياز روشن ديگر آن جناب، مساله همكارى با پدرش ابراهيم (ع) در
ساختن خانه كعبه است، با اين حال چطور اين دو مفسر اسماعيل را جزو دسته سوم
شمردهاند.
و همچنين
يونس نبى (ع)- او نيز امتحانى مخصوص به خود داشت كه در هيچيك از انبيا سابقه
نداشت، و آن اين بود كه ماهى دريا او را بلعيده و او در شكم ماهى در مناجات خود
عرض مىكرد:(لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ
الظَّالِمِينَ).
و اما لوط-
امتحان و ابتلاء او در راه خدا نيز در قرآن ذكر شده، ناملايماتى در ابتداى امر كه
با ابراهيم (ع) بود ديده و به حكم اجبار از وطن مالوف خود به اتفاق ياران و بستگان
بيرون شده به سرزمين سدوم كه مهد فحشاء و مركز فساد بود مهاجرت نمود، و عمرى ناظر
گناهى بود كه در هيچ جاى دنيا سابقه نداشت، تا آنكه عذاب الهى همه آنان را از بين
برد و در ديار سدوم خانهاى جز خانه لوط نماند حتى همسرش هم به آن عذاب درگذشت.
و اما يسع-
او گر چه در قرآن كريم شرح حالش ذكر نشده، و ليكن بطورى كه از بعضى روايات استفاده
مىشود، وى وصى الياس بوده و مانند مسيح (ع) مرده را زنده مىكرده و كور مادر زاد
و پيسى را شفا مىداده. و با اين حال مردم او را اطاعت نكرده و خداوند آنان را به
قحطى سختى مبتلا كرده است.