نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 329
كه بين احتجاج او
عليه ستارهپرستان و بين احتجاجش عليه بتپرستان و بت شكستن و در آتش انداختنش
مدتى طولانى فاصله شده باشد، و حال آنكه از ظاهر آيات راجع به اين دو احتجاج بر
مىآيد كه اين دو احتجاج در عرض دو روزى واقع شده است كه اولين برخورد وى با پدرش بود-
چنان كه گذشت.
مؤلف: اين
اشكال در حقيقت اشكال به تفسيرى است كه در ذيل آيات، گذشت، نه بر اصل آيات قرآنى.
و جوابش هم اين است كه اين حرف ناشى از غفلت و بى اطلاعى از تاريخ و همچنين در دست
نداشتن حساب صحيح است، براى اينكه اگر درست حساب مىكردند، مىفهميدند كه وقتى در
يك شهر بزرگى از يك كشورى، مذهبى مانند صابئيه رائج باشد، قهرا در
گوشه و كنار آن كشور نيز از معتقدين به آن مذهب اشخاصى يافت مىشوند، چطور ممكن
است مثلا شهر حران همگى ستارهپرست باشند و از اين ستارهپرستان در مركز و عاصمه كشور
يعنى شهر بابل يا اور عدهاى يافت نشوند؟.
و اما اينكه
گفتيم اين اشكال ناشى از بى اطلاعى از تاريخ است، براى اين است كه تاريخ ثابت كرده
كه در شهر بابل مذهب ستارهپرستى مانند مذهب بتپرستى رائج بوده، و معتقدين به آن
مذهب نيز مانند معتقدين به اين كيش داراى معابد بسيارى بودهاند و هر معبدى را به
نام ستارهاى ساخته و مجسمهاى از آن ستاره را در آن معبد نصب كرده بودند. مخصوصا
در تاريخ سرزمين بابل و حوالى آن اين معنا ثابت است كه صابئين در حدود سه هزار و
دويست سال قبل از ميلاد در اين سرزمين معبدى به نام اله شمس و معبدى
به نام اله قمر بنا كردهاند، و در سنگهايى هم كه باستانشناسان كشف
كردهاند و در آن شريعت حمورابى حك شده، اله شمس و اله قمر اسم برده شده است. و
تاريخ نوشتن و حكاكى اين سنگها مقارن با همان ايام زندگى ابراهيم (ع) است.
[گفتارى
بيرونى و مسعودى در باره عقائد ستاره پرستان، بت پرستان و صابئين]
و در آن
قسمتى هم كه از كتاب آثار الباقية ابو ريحان بيرونى در ذيل آيه 62 از
سوره بقره در ضمن بحث تاريخى نقل شد داشت كه: يوذاسف پس از گذشتن يك
سال از سلطنت طهمورث در سرزمين هند ظهور و كتابت فارسى را اختراع كرد
و مردم را به كيش صابئيت دعوت نمود. و گروه بسيارى هم بدو گرويدند. و نيز پادشاهان
سلسله پيشداديان و بعضى از كيانىها كه در بلخ بسر مىبردند، آفتاب، ماه و ستارگان
و همچنين كليات عناصر را مقدس و معظم مىشمردند، تا آنكه پس از گذشتن سى سال از
سلطنت گشتاسب، زردشت ظهور نمود.
بيرونى هم
چنان گفتار خود را ادامه داده تا آنجا كه مىگويد: اينها تدابير عالم را به فلك و
اجرام فلكى نسبت مىدهند و براى آنها قائل به حيات، نطق، چشم و گوش بوده و به
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 329