نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 315
و اما تناقض گويىهاى
تورات- يكى اينكه يك جا مىگويد: ابراهيم به دروغ به فرعون مصر گفت ساره خواهر من
است، و به خود ساره هم سفارش كرد كه اين دروغ را تاييد نموده و بگويد من خواهر
ابراهيم تا بدين وسيله مالى به دست آورده و از خطر كشته شدن هم رهايى يابد. و در
جاى ديگر نظير همين جريان را نسبت به ابراهيم (ع) در دربار ابى مالك پادشاه جرار
نقل مىكند. دوم از تناقض گويى تورات اين است كه يك جا توريه ابراهيم (ع) را اين
طور ذكر كرده كه مقصود ابراهيم (ع) اين بود كه ساره خواهر دينى او است، و در جاى
ديگر گفته مقصود ابراهيم اين بود كه ساره خواهر پدرى او و از مادر با او جدا است.
حال چگونه ابراهيم كه يكى از پيغمبران بزرگ و از برگزيدگان و اولى العزم است با
خواهر خود ازدواج كرده، جوابش را از خود تورات بايد مطالبه كرد.
گفتگوى ما
فعلا در اين است كه اولا ابراهيم اگر پيغمبر هم نبود و يك فرد عادى مىبود، چگونه
حاضر شد كه ناموس خود را وسيله كسب روزى قرار داده و از او به عنوان يكى از
مستغلات استفاده كند، و به خاطر تحصيل پول حاضر شود كه فرعون و يا ابى مالك او را
به عنوان همسرى خود به خانه ببرند؟! حاشا بر غيرت يك فرد عادى. تا چه رسد به يك
پيغمبر اولى العزم. علاوه بر اين، مگر خود تورات قبل از ذكر اين مطلب نگفته بود كه
ساره در آن ايام- و مخصوصا هنگامى كه ابى مالك او را به دربار خود برد- پير زنى
بود كه هفتاد سال يا بيشتر از عمرش گذشته بود. و حال عادت طبيعى اقتضا مىكند كه
زن در هنگام پيرى، شادابى جوانىاش و حسن جمالش از بين برود، و فرعون و يا ابى
مالك و يا هر پادشاهى ديگر كجا به چنين پير زنى رغبت مىكنند تا چه رسد به اينكه
شيفته جمال و خوبى او شوند.
[وجود نظير
نسبتهاى نارواى تورات فعلى به ابراهيم (ع)، در بعض روايات اهل سنت]
نظير اين
قبيل نسبتهايى كه تورات به ابراهيم خليل (ع) و ساره داده، در روايات عامه نيز
ديده مىشود. مثلا در صحيح بخارى و مسلم از ابى هريره روايت شده كه گفته
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 315