نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 299
فرمود: مراد از ظلم
شك است.[1] مؤلف: اين
روايت را عياشى هم در تفسير خود از ابى بصير از آن حضرت روايت كرده.[2] در تفسير عياشى از ابى بصير از آن
جناب چنين نقل كرده كه گفت: از آن جناب از معناى آيه(الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ
بِظُلْمٍ) پرسش نمودم، فرمود: اى
ابا بصير! پناه مىبريم به خدا از اينكه از كسانى باشيم كه ايمان خود را به ظلمى
تباه ساختند، آن گاه فرمود اينها همان خوارج و اصحاب ايشانند.[3]
و نيز در تفسير عياشى از يعقوب بن شعيب از امام ابى عبد اللَّه (ع) روايت شده كه
در ذيل آيه(وَ لَمْ
يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ)
فرمود: مراد از ظلم ضلالت و ما فوق آن است.[4]
مؤلف: گويا مراد امام (ع) از ضلالت شركى است كه در حقيقت ريشه همه
ظلمها است و مراد از ما فوق ضلالت گناهان و ظلمهايى است كه سربار
ضلالت باشد.
ممكن است
مراد از ضلالت، گناهانى باشد كه خفيفترين درجات ظلم را دارا باشد، و مراد از ما
فوق ضلالت، شرك كه منتها درجه ضلالت است بوده باشد، زيرا هر گناهى ضلالت و گمراهى
است.
در اين
روايات- همانطورى كه ملاحظه مىكنيد- در تفسير ظلم تفننى به كار رفته:
يكى آن را به
شرك و ديگرى آن را به شك تفسير نموده. يكى آن را به ضلالت خوارج و ديگرى به ولايت
دشمنان اهل بيت معنا كرده است، و اين خود از شواهد گفتار قبلى ما است كه گفتيم ظلم
در آيه مطلق است، و اطلاقش همه مراتب ظلم را به حسب اختلاف مراتب فهم مردم شامل
مىشود.
گفتارى در
باره شخصيت ابراهيم خليل (ع) و سرگذشت او [ (در چند فصل)]
در ذيل اين
عنوان بحثهايى است قرآنى، علمى، تاريخى و غيره كه بايد هر كدام را جداگانه متعرض
شد.