responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 294

كه شما به نظرتان رسيده، مگر نشنيده‌ايد كه عبد صالح ظلم را عبارت از شرك دانسته و گفته است:(إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ).[1] مؤلف: مراد از عبد صالح در اينجا لقمان است كه قرآن كريم در سوره لقمان اين قول را از آن جناب حكايت كرده، از اينجا معلوم مى‌شود كه سوره لقمان قبل از سوره انعام نازل شده. و اينكه رسول خدا 6 ظلم را به معناى شرك گرفته- همانطورى كه قبلا هم اشاره كرديم- از باب تطبيق بر مورد است، و گر نه ظلم، همه گناهان را شامل مى‌شود.

چيزى كه هست ساير گناهان قابل آمرزش هست و شرك به هيچ وجه آمرزيده نمى‌شود و دليل اين مطلب هم رواياتى است كه ذكر مى‌گردد.

[رواياتى در ذيل جمله:(وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ)]

و نيز در الدر المنثور است كه احمد، طبرانى، ابو الشيخ، ابن مردويه و بيهقى در كتاب شعب الايمان از جرير بن عبد اللَّه نقل كرده‌اند كه گفت: در خدمت رسول خدا 6 از مدينه بيرون آمديم وقتى به بيرون شهر رسيديم سواره‌اى را از دور ديديم كه به طرف ما مى‌آيد، چيزى نگذشت كه به ما رسيد و سلام كرد، حضرت فرمود: از كجا مى‌آيى؟ عرض كرد از قبيله خود و از نزد اهل و عيالم بيرون آمده‌ام و مى‌خواهم خدمت رسول خدا 6 برسم. حضرت فرمود: رسيدى. عرض كرد به من بياموز كه ايمان چيست؟ فرمود: ايمان اين است كه شهادت دهى بر اينكه معبودى جز پروردگار متعال نيست و محمد 6 فرستاده او است، و پس از اقرار به اين دو، نماز خوانده و زكات داده و ماه رمضان را روزه گرفته و خانه كعبه را زيارت كنى، عرض كرد به همه آنچه فرمودى اقرار دارم. در اين بين دست شترش به سوراخ موشها فرو رفت و در نتيجه مرد با سر به زمين خورد و در جا از دنيا رفت، حضرت فرمود: اين مرد از كسانى است كه با عمل كم، اجر و مزد زياد نصيبش مى‌شود، و اين از آن كسانى است كه خداوند در باره‌شان فرموده:(الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ) و من خود ديدم كه حور العين از ميوه‌هاى بهشت در دهانش گذاشتند و از اينجا به دست آوردم كه اين بنده خدا گرسنه از دنيا رفت.[2] مؤلف: اين روايت را سيوطى‌[3] از حكيم ترمذى و ابن ابى حاتم از ابن عباس نيز نقل كرده، عياشى‌[4] هم نظير آن را در تفسير خود از جابر جعفى از شخص ديگرى كه اسم برده نشده‌


[1] الدر المنثور ج 3 ص 26- 27

[2] ( 2 و 3) الدر المنثور ج 3 ص 27

[3] ( 2 و 3) الدر المنثور ج 3 ص 27

[4] تفسير عياشى ج 1 ص 366 ح 45

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 294
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست