responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 287

شما براى خداوند شريك گرفته‌ايد بيزارى مى‌جويم، من روى خود را متوجه آن كسى كرده‌ام كه آسمانها و زمين را آفريده، و من از شرك شما به سوى اخلاص اعراض كرده‌ام و من از مشركين نخواهم بود.

غرض ابراهيم از اين گفتار اين بود كه بطلان دين آن سه طائفه را بيان كند و بفرمايد كه پرستش سزاوار چيزى كه مانند زهره و ماه و خورشيد است، نيست. پرستش، حق كسى است كه آفريدگار اين اجرام و آفريدگار آسمانها و زمين است. و اين احتجاج را خداوند به وى الهام كرده بود، هم چنان كه فرمود: (وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَلى‌ قَوْمِهِ‌)- اين حجت ما بود كه به ابراهيم آموختيم تا با آن عليه قومش احتجاج كند مامون عرض كرد: خدا خيرت دهد يا ابن رسول اللَّه.[1] مؤلف: اين روايت به طورى كه مى‌بينيد عده‌اى از امورى را كه ما از سياق آيات مورد بحث استفاده كرديم تاييد مى‌كند، و به زودى روايات ديگرى كه استفاده‌هاى ما را تاييد مى‌نمايد نقل خواهيم نمود. و اينكه در اين روايت داشت كه جمله‌(هذا رَبِّي) بر سبيل استخبار و انكار بوده نه بر سبيل اخبار و اقرار، يكى از وجوهى است كه در تفسير آيه به آن اشاره شد، و امام (ع) آن را براى قطع حجت مامون ايراد كرد و منافات با ساير وجوهى كه در باره معناى آن گفته شده و به زودى خواهد آمد، ندارد.

و همچنين اينكه فرمود: زيرا غروب از صفات موجود حادث است، نه قديم دليل بر اين نيست كه نقطه اتكاء در حجت ابراهيم مساله افول بوده تا منافات با احتمال ما داشته باشد، زيرا ممكن است نقطه اتكاء حجت مساله عدم حب بوده و افول به عنوان ملاك عدم حب، ذكر شده باشد- دقت فرمائيد-.

[رواياتى در مورد تولد و نشو و نماى ابراهيم (ع) در خفا، و اينكه آزر پدر يا عموى ابراهيم (ع) بوده است‌]

صاحب كتاب كمال الدين مى‌گويد: پدرم و ابن وليد هر دو نقل كردند از ابن بريد از ابن ابى عمير از هشام بن سالم از ابى بصير از ابى عبد اللَّه (ع) كه فرمود: پدر ابراهيم (ع) منجم دربار نمرود بن كنعان بود، و نمرود هيچ كارى را جز به صوابديد او انجام نمى‌داد. شبى از شبها پدر ابراهيم نظر به نجوم كرد و وقتى صبح شد به نمرود گفت: من ديشب امر عجيبى ديدم، پرسيد چه ديدى؟ گفت از اوضاع كواكب چنين فهميدم كه به زودى در سرزمين ما مولودى متولد مى‌شود كه هلاكت و نابودى ما به دست او خواهد بود، و چيزى نمانده كه مادرش به او باردار شود، نمرود تعجب كرد و پرسيد: آيا نطفه‌اش در رحم زنى منعقد شده؟


[1] عيون اخبار الرضا، ط تهران، ج 1 ص 195، ح 1

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 287
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست