نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 27
[چگونه انسان در
عين علم به چيزى در آن چيز گمراه مىشود؟]
(خودشان بر
خودشان مشتبه كرده باشند يا بعضىشان بر بعض ديگر).
مشتبه كردن
بر ديگرى نظير تبليغات سويى است كه علماى سوء كرده و مىكنند، از جهل مريدها سوء استفاده
نموده، حق را با باطل خلط و مشتبه مىنمايند، و نيز نظير تبليغاتى است كه گردنكشان
عالم نسبت به رعاياى ضعيف خود داشته و حق را با باطل خلط مىكردند، مانند حرفى كه
فرعون- بنا به حكايت قرآن كريم- زد و گفت:(يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي
مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ، فَلَوْ
لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ
مُقْتَرِنِينَ، فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ)[1] و آن سخن
ديگرش كه گفت:(ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا
سَبِيلَ الرَّشادِ)[2].
و مشتبه كردن
بر خودشان به اين است كه: خود را به اين خيال بياندازند كه حق باطل است و باطل حق،
آن گاه همين خيال را در دل خود جاى دهند و بدنبال باطل به راه بيفتند.
زيرا گر چه
انسان به فطرت خداداديش حق را از باطل تشخيص مىدهد و هر نفسى به تقوا و فجور خود
ملهم است، ولى تقويت جانب هوا و تاييد شهوت و غضب هم باعث پديد آمدن ملكه استكبار
و حقكشى مىشود، وقتى چنين ملكهاى در نفس پيدا شد قهرا آدمى مجذوب گشته و به عمل
باطل خود مغرور مىشود، ديگر اين ملكه نمىگذارد توجه و التفاتى به حق نموده دعوتش
را بپذيرد. در چنين حالتى است كه عمل آدمى در نظرش جلوه نموده و دانسته حق و باطل
در نظرش مشتبه مىشود، هم چنان كه خداى تعالى در اين باره مىفرمايد:(أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ
خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً)[3] و نيز مىفرمايد:(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ
فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً)
[1] اى قوم آيا ملك مصر از آن من نيست و آيا اين نهرها( رود نيل)
از زير پاى من جريان ندارد،( پس چطور شوكت من و ضعف موسى راى نمىبينيد؟) آيا اين
مرد فقير بى مقدار كه حتى نمىتواند بدون لكنت حرف بزند خوبست يا من؟.( اگر اين
مرد راست مىگويد) چرا دستبندهاى طلا بر وى انداخته نشده، يا چرا فرشتگان بهمراهى
و كمك او نيامدهاند؟ فرعون با همين ترهات و اراجيف عقلهاى قوم خود را خام كرده،
و آن بىنوايان هم اطاعتش كردند. سوره زخرف آيه 54
[2] من به شما جز آنچه در نظرم صواب است نشان نمىدهم و شما راى
جز به راه رشاد دلالت نمىكنم. سوره مؤمن آيه 29
[3] اى محمد! آيا ديدى آن كسى راى كه هواى خود راى معبود خود
كرد، و با اينكه عالم بود خدايش گمراه نموده و مهرى بر گوش و دلش نهاد و پردهاى
به روى ديدگانش افكند؟. سوره جاثيه آيه 22
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 27