نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 268
نخست با جمله(لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ) اظهار كرد كه دل من علقه و دلبستگى به اين شركا
ندارد، آن گاه با جمله(لَئِنْ
لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ) گوشزدشان كرد كه پرستش شركا گمراهى است، و در
مرحله آخر با جمله(يا قَوْمِ
إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ)
صريحا بيزارى خود را اعلام نمود، اينك با جملات آيه مورد بحث به سوى توحيد تام
گراييده، ربوبيت و معبوديت را منحصرا براى كسى اثبات مىكند كه آسمانها و زمين را
از نيستى به هستى درآورده، و بتپرستى و شرك را از خود نفى كرده و مىفرمايد:(إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي
فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ) بنا بر اين معناى اينكه گفت:
روى
خود را متوجه آن كسى مىكنم ... كنايه از اين است كه من با عبادت خود تنها
به سوى خداوند روى مىآورم، چون لازمه عبوديت و مربوبيت اين است كه مربوب در نيروى
خود و ارادهاش وابسته به رب خود باشد، و او را بخواند، و در جميع كارهايش به او
رجوع كند، و معلوم است كه دعا و رجوع، جز با توجيه وجه و روى آوردن، محقق نمىشود.
[توجيه وجه
به سوى خدا به معناى عبادت او است]
بنا بر اين،
توجيه وجه، كنايه است از همان عبادت كه آن نيز عبارت است از دعا و رجوع.
ابراهيم (ع)
در اين كلام خود صريحا از پروردگار خويش اسم نبرده بلكه وصفى از اوصاف او را ذكر
كرده است كه احدى حتى مشركين هم در آن وصف نزاع و خلافى ندارند. و آن وصف عبارت
بود از خالق بودنش براى زمين و آسمان ، و اين معنا را هم به طور عادى
بيان نكرد و نگفت: پس روى خود را متوجه خالق زمين و آسمانها مىكنم
بلكه به عبارت موصول و صله : كسى كه آسمانها و زمين
را خلق كرده تعبير نمود، تا دلالت بر عهد نموده و امر بر احدى از آنان مشتبه
نگردد، و لذا گفت:(لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ) يعنى من با
عبادت خود روى به درگاه كسى مىآورم كه ايجاد هر چيزى منتهى به او است و خود شما
هم او را ما فوق خدايان خود مىشناسيد. آن گاه با كلمه حنيفا شركايى
را كه مشركين اثبات مىكردند نفى نموده و فهمانيد كه من از آن شركا اعراض
كرده و بدرگاه خداوند ميل نموده و رو به سوى او مىآورم ، سپس همين معنا را
با جمله(وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ) تاكيد نمود.
پس در مجموع،
اين آيه، هم اثبات معبوديت براى خداوند هست و هم نفى شريك از او، قريب به آنچه كه
كلمه طيبه(لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ) آن را بيان
مىنمايد.
لام
ى كه در للذى است لام غايت و به معناى الى است، و در خيلى
از موارد همانطورى كه الى در غايت استعمال مىشود لام هم
به كار مىرود، از آن جمله است
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 268