responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 265

است، و لذا بعد از سخنانى كه ما آن را نقل كرديم، تازه در كلامى طولانى و خسته كننده براى رفع اين اشكال دست و پا كرده و اتفاقا نتوانسته جواب صحيحى از آب درآورد. همه اينها صرفنظر از اشكالى بوده است كه بر حجت دومى وارد است، و آن اين است كه حجت مزبور به بيانى كه فخر رازى كرده بود، حجت تمامى نيست. زيرا حركت اگر دلالت بر حدوث متحرك مى‌كند، از جهت وصف تحركش مى‌باشد نه از جهت ذاتش، و توضيح اين اشكال و تمام كلام در آن موكول است به محل مناسب كه اگر مناسبتى پيش آمد، ثابت خواهيم كرد كه اگر هم بخواهيم به برهان حركت تمسك كنيم- با اينكه جاى تمسك به آن نيست- بايد آن را به بيانى كه ما كرديم تقريب كرد نه به بيانى كه فخر رازى كرده است.

نكته چهارم: ابراهيم (ع) اين احتجاجات را به ترتيب آن حقايقى كه خداى تعالى به وسيله ملكوت آسمانها و زمين نشانش مى‌داده و تا آنجا كه جريان محاجه با پدرش به وى اجازه مى‌داده رديف كرده و ترتيب داده است، و اگر در احتجاج خود تمسك به محسوسات مى‌كرده، از آن جهت بوده كه قبلا هم به آن اشاره گرديد كه وى تا آن موقع آشنايى و سابقه ذهنى به حوادث روزانه آسمان و زمين نداشته، و يا از اين جهت بوده كه مى‌خواسته با مردم از راه محسوسات خودشان احتجاج كند، از اينرو سخن خود(هذا رَبِّي) را وقتى گفت كه هر يك از اجرام سه‌گانه را درخشان و در حال طلوع ديد و كلام خود(لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ) و مانند آن را هنگام افول آنها ايراد كرد.

بنا بر اين ديگر جاى اين سؤال باقى نمى‌ماند كه چرا بار اول احتجاج به غروب شمس نكرد با اينكه در آن روزى كه متصل به اين شب مى‌شد هم قوم خود را ديده بود و هم شمس را.

زيرا همانطورى كه گفته شد احتمال دارد آن روز اولين روزى بوده كه به قصد محاجه و مناظره با قومش، از نهانگاه خود بيرون آمده، و در آن روز نمى‌توانسته، هم به احتجاج عليه بت‌پرستى بپردازد، و هم در باره ستاره‌پرستى احتجاج كند، ناگزير آن روز را تا به آخر به احتجاج با پدرش پرداخته و بلافاصله پس از فراغت از آن كار شب فرا رسيده است.

البته احتمالات ديگرى هم در بين هست، مانند اينكه آن روز اتفاقا هوا ابرى بوده و آفتاب ديده نمى‌شده است تا بر بطلان ربوبيت آن احتجاج كند. يا اينكه ممكن است معمول مردم اين بوده كه براى پرستش خدايان خود و آوردن قربانى‌ها، تنها در اول روز اجتماع مى‌كرده‌اند، و در ما بقى روز، ابراهيم آنان را نمى‌ديده است، آن هم ابراهيمى كه بنايش بر اين بوده كه مردم را با هر چيزى كه با آن احتجاج مى‌كرده روبرو كند.

[هدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت از ناحيه انسان- هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست‌]

نكته پنجم: اين آيات به طورى كه ديگران هم گفته‌اند دلالت مى‌كند بر اينكه هدايت‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست