نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 261
هم عوام آن را
مىفهمند و هم خواص.
و ثالثا-
مفسر مزبور بين بزوغ و ظهور خلط كرده و گفته است: ظهور،
منافى با ربوبيت نيست، بلكه مبناى ربوبيت بر آن است، زيرا يكى از صفات رب همين است
كه ظاهر باشد. اين كلام، خلط است ميان ظهور و بزوغ
(طلوع). و بزوغ به معناى ظهور بعد از خفا است، و معلوم است كه اين نحو
ظهور با ربوبيت منافات دارد. و در آيه شريفه، غير از بزوغ اسمى از ظهور ديگرى برده
نشده است. پس، سؤال از اينكه چرا مبناى كلام را بر افول قرار داد، نه
بر بزوغ و طلوع بر جاى خود باقى است، و توجيه مفسر سابق الذكر، جواب قانع كنندهاى
از اين سؤال نبود. و جواب همان است كه ما گفتيم. و خلاصهاش اين بود كه: مبناى
كلام بر محبت و عدم محبت است، نه بر افول.
[وجه اينكه
ابراهيم (ع) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركين معتقد به
اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاد و تدبيرند، نبودهاند]
نكته دوم:
اين است كه اگر در آيه شريفه، افول را در حجت اخذ كرد، نه بزوغ و طلوع را، براى
اين بود كه گر چه هم افول و هم بزوغ هر دو منافى با ربوبيت مىباشند، ليكن بزوغ
سبب دوست نداشتن نيست، و چون مبناى برهان بر محبت بود، از اين جهت لازم بود همان
افول را در حجت اخذ كند. از اينجا وجه بطلان كلام صاحب كشاف هم ظاهر مىشود چون وى
در توجيه اينكه چرا ابراهيم (ع) عليه مشركين احتجاج كرد به افول قمر، نه به طلوع
آن و حال آنكه هر دو انتقال از حالى به حالى ديگر و هر دو منافى با ربوبيت است؟
گفته:
براى اينكه
احتجاج به افول روشنتر است، زيرا افول علاوه بر اينكه انتقال هست، داراى نقيصه
بيشترى نيز هست، و آن خفا و احتجاب است. اين بود توجيه
زمخشرى، و خواننده محترم به خوبى فهميد كه اتكاى برهان اصلا بر افول نيست، تا آن
سؤال پيش آيد و نياز به چنين جوابهايى باشد، بلكه مبناى برهان بر دوست نداشتن است
و بس.
نكته سوم:
اينكه مقصود از احتجاج مورد بحث و نفى ربوبيت اجرام سهگانه اين بوده كه اعتقاد
مشركين را به اينكه اين اجرام مدبر عالم ارضى يا تنها جهان انسانى هستند، ابطال
نمايد. و اما ربوبيت به معناى مقامى كه ايجاد و تدبير هر دو به آن مقام منتهى مىشود،
خود مشركين هم چنين اعتقادى نداشتهاند، و اين معنا را منكر نبودهاند كه ايجاد،
تنها و تنها مستند به خداى تعالى است، و معبودهاى آنان در مساله خلقت شريك خدا
نيستند.
از اينجا
اشكالى كه متوجه كلام بعضى از مفسرين است به خوبى روشن مىگردد، و آن كلام اين است
كه: اگر مىبينيد در اين آيه، افول مبدأ و تكيهگاه برهان قرار گرفته
است، براى اين بوده كه افول مستلزم امكان است، و امكان هم مساوق با احتياج، و هر
ممكنى، ناگزير محتاج به ممكنى ديگر است تا آنكه سلسله ممكنات و احتياجات، منتهى
به
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 261