responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 232

بيان فرموده، و به عنوان اعتذار مى‌فرمايد:(ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى‌ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ)[1] سياق اين آيه دلالت دارد بر اينكه دعاى مزبور و همچنين تبرى از پدرش در دنيا از ابراهيم صادر شده، نه اينكه در قيامت دعايش مى‌كند و پس از اينكه حقيقت مطلب را مى‌فهمد، از او بيزارى مى‌جويد. زيرا سياق، سياق بيان تكليف است، يعنى تكليف عمومى حرمت را بيان و دعاى ابراهيم را از آن استثناء مى‌كند و مى‌فرمايد: دعاى ابراهيم مخالف اين وظيفه عمومى نبوده، بلكه در حقيقت وفاى به وعده بوده است، چون اگر مراد از دعاى مذكور دعاى در قيامت بود، معنا نداشت كه آن را از حكم كلى و تكليفى كه ظرفش دار دنيا است، استثنا نموده، آن گاه تبرى در قيامت را ذكر نمايد.

كوتاه سخن اينكه خداى سبحان، نخست دعاى ابراهيم را حكايت نموده و آن گاه بيزارى‌اش را از پدر ذكر مى‌كند و اين دعا و تبرى هر دو در دنيا و در اوايل عهد وى و قبل از مهاجرت به سرزمين بيت المقدس بوده است، به دليل اينكه در همين سياق از خدا حكم و دستور خواسته و تقاضا مى‌كند كه خداوند او را به صالحين ملحق سازد و اولاد صالح روزى‌اش گرداند، هم چنان كه از آيه‌(قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ)[2]


[1] روا نيست براى پيغمبر و كسانى كه ايمان آوردند، اينكه براى مشركان طلب مغفرت كنند، اگر چه ايشان خويشانش باشند، پس از آنكه بر آنان( پيغمبر و مؤمنان) روشن شد كه آنان جهنمى مى‌باشند. و طلب مغفرت ابراهيم براى پدرش در اثر وعده‌اى بود كه به او داده بود و همين كه برايش روشن شد كه او دشمن خدا است از وى بيزارى جست، به درستى كه ابراهيم اواه( براى اظهار حاجت بسيار آه مى‌كشيد) و بردبار بود. سوره توبه آيه 114

[2] همانا در داستان ابراهيم و آنان كه با او بودند، براى شما اسوه و سرمشق نيكويى بود، آن موقعى كه به قوم خود گفتند: ما از شما و از آنچه كه جز خدا مى‌پرستيد، بيزاريم، و به شما كفر ورزيديم، و از امروز تا ابد، بين ما و شما خشم و دشمنى افتاد، مگر آنكه به خداى واحد ايمان آوريد، مگر قول ابراهيم به پدرش( لحن ابراهيم و پيروانش در برابر كفار اين چنين بود، تنها در برابر پدر تغيير لهجه داد و گفت:) بزودى از برايت طلب مغفرت مى‌كنم، و البته من براى تو ضمانتى نمى‌توانم بكنم چون از ناحيه خداوند در باره‌ات اختيارى از خود ندارم. سوره ممتحنه آيه 4

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 232
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست