نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 174
(أَنْزَلَ
مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ
زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ
أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ
الْباطِلَ)[1] رسول خدا نيز فرموده است: ما گروه پيغمبران
ماموريم كه با مردم به قدر عقلشان تكلم كنيم. و امثال اين آيات و روايات بسيار
است.
و شايد همين
عبارات، جبرى مذهبان را به انكار حسن و مصلحت وادار ساخته است، غافل از اينكه
معناى اينگونه عبارات، نفى حسن و مصلحت از افعال خدا و اثبات قبح و مفسده آن و يا-
العياذ باللَّه- ساقط كردن افعال خدا را از اعتبار عقلايى و آن را به منزله افعال
كودكان قرار دادن نيست. هم چنان كه اگر كسى بگويد: عقل چشم ندارد، معنايش اثبات
كورى براى عقل يا آن را به كلى از ادراك ساقط ساختن نيست، بلكه معنايش منزه دانستن
آن است از نقص و احتياج به داشتن عضو.
[جهات حسن
و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات
نيست]
دوم اينكه:
گر چه افعال خداى تعالى و شرايع و احكامش معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است، و
وظائف عبوديت را به داشتن آن جهات تعليل مىكند، همانطورى كه احكام و اعمال عقلايى
همين طور است، و ليكن بين شرايع و احكام او و احكام عقلايى ما اين فرق هست كه جهات
مزبور نسبت به ما حاكميت داشته و در اراده و اختيار ما مؤثر است و ما از جهت اينكه
عقلا هستيم وقتى فعلى را داراى حسن و مصلحت بدون مزاحم مىيابيم وادار به انجام آن
شده و وقتى حكمى را واجد اين اوصاف مىيابيم بدون ترديد قانونيت آن را امضا نموده
و آن را در جامعه خود اجرا مىكنيم.
و اين جهات
غير از معانيى كه ما آن را از سنت تكوين و وجود خارجى مستقل از ما و از ذهنمان
اقتباس كردهايم چيز ديگرى نيست، و اگر اعمال حسنه را اختيار مىكنيم براى اين است
كه در مسير خود دچار گمراهى و بى هدفى نشده و اعمالمان منطبق با سنت تكوين بوده
[1] خداوند آب( قرآن و دين) را از آسمان نازل مىكند، پس هر
آبگيرى( هر قلبى) به قدر ظرفيت خود آب گرفته و سرازير مىشود، و سيل كفى( باطل) پر
طمطراق به دوش مىكشد( ليكن آن كف( باطل) كه روى آب نافع( قرآن) را پوشانيده به
تابشى از خورشيد خشك شده و از بين مىرود، و آب باقى مىماند) و( همچنين) بر روى
طلا و نقره و هر فلز ديگرى كه به منظور ساختن زيور و ساير حوائج زندگى در آتش آب
مىكنيد كفى قرار مىگيرد( كه باز آن كف از ميان رفته و آنچه براى مردم نافع است
باقى مىماند) اينچنين خداوند حق و باطل را به هم مىزند و به هم مىآميزد. سوره
رعد آيه 17
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 174