نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 172
نمىدهد- به اوصاف
امور خارجى از قبيل حسن، قبح، وجوب، حرمت، ملكيت، حق و باطل و امثال آن وصف نمايند.
حتى قانون علت و معلول را كه مخصوص موجودات خارجى است در كارهاىشان جارى سازند و
به دنبال آن قوانين عمومى و خصوصى براى كارهاى خود وضع نموده و يك نوع واقعيت و
ثبوت كه الگويش از واقعيت موجودات خارجى برداشته شده براى آن قوانين قائل بشوند،
تا بدين وسيله امور زندگى اجتماعيشان بگذرد.
[شرايع و
احكام الهى، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آن چنان كه افعال و احكام
بشرى چنين است]
شاهد در اين
معنا، اين است كه ما خودمان همانطورى كه معتقديم به اينكه گل زيبا است به همان
معنا قائليم عدالت نيز زيبا است، و هم چنان كه معتقديم مردار زشت است قائليم به
اينكه ظلم زشت است. همانطورى كه دست خود را مال خود مىدانيم همچنين فلان متاع را
هم كه واقعا جزئى از ما نيست، مال خود مىدانيم، همانطورى كه اثر و معلول را براى
علتش واجب مىدانيم (و واقعا هم واجب است) همچنين فلان عمل را واجب مىشماريم. و
اين معنا اختصاص به انسان خاصى ندارد، بلكه در بين همه اقوام و ملل وجود دارد.
چيزى كه هست از نظر اختلافى كه در مقاصد اجتماعى آنان هست، مختلف مىشود.
مثلا
مىبينيد چيزهايى را كه اين قوم زيبا مىدانند قوم ديگرى آن را زشت شمرده و احكامى
را كه قومى معتبر مىداند، قومى ديگر كوچكترين اعتبارى برايش قائل نيست، چيزهايى
را كه اين معروف مىداند آن ديگرى منكرش مىشمارد، امورى كه خوشايند او است در نظر
اين منفور مىآيد، و چه بسا ملتى چند صباحى سنتى را براى خود اتخاذ كرده و در اثر
همگامى با گذشت زمان و طى كردن مراحلى از سير اجتماعى و برخورد به احتياجاتى نو
ظهور، آن سنت را رها كرده سنت ديگرى را براى خود اتخاذ مىكند.
البته اين
اختلافات و تغيير و تبديلها كه گفته شد نسبت به مقاصدى است كه هر كدام مخصوص يك
جامعه است، و گرنه مقاصد عمومى كه حتى دو نفر هم در آن اختلاف رأى ندارند، از قبيل
اصل لزوم تشكيل جامعه و يا لزوم عدالت و حرمت ظلم و امثال آن، قابل تغيير
نمىباشد، و هيچ جامعهاى در اصل آن (نه در جزئيات) اختلاف ندارند.
آنچه تا كنون
گفته شد نسبت به انسان و حيوانات شبيه به انسان بود، و خداوند هم از آنجايى كه دين
خود را در قالب سنن عمومى و اجتماعى بشر ريخته است، از اين جهت در معارف حقيقى
خود، همان سبكى را كه خود ما در سنن اجتماعى خود رعايت مىكنيم مراعات كرده است،
مثلا همانطورى كه ما تفكر در زندگى خود را لازم شمرده و پذيرفتن سنن زندگى را لازم
مىدانيم، خداى تعالى هم تفكر در معارف دينيش و پذيرفتن آن را بر ما واجب فرموده،
و به همين ملاحظه خود را پروردگار و معبود، و ما را بنده و مربوب خود شمرده است، و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 172