responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 161

مى‌خيزاند شما را در آن روز، تا بگذرد آن موعدى كه معين فرموده، سپس به سوى خدا است برگشت شما، آن گاه، آگاه مى‌سازد شما را به آنچه كه امروز مى‌كنيد (60).

و خدا قاهر است و در قهر و قدرت ما فوق بندگان مى‌باشد و مى‌فرستد بر شما نگاهبانانى تا ضبط كنند اعمال شما را در همه عمر، تا آنكه بيايد يكى از شما را مرگ و بگيرد جان شما را فرشتگان ما و ايشان در انجام ماموريت خود، هرگز كوتاهى نمى‌كنند (61).

بعد از آن برگردانيده مى‌شوند به سوى خدايى كه مستولى امور ايشان و راست‌گو و درست كردار است، بدانيد كه از براى خدا است حكم در آن روز، و خداوند سريع‌ترين حساب كنندگان است (62).

بگو چه كسى مى‌رهاند شما را از تاريكى‌هاى صحرا و دريا، مى‌خوانيد او را به زارى و پنهانى، و مى‌گوئيد: اگر خدا برهاند ما را از اين شدايد، البته از شكرگزاران خواهيم بود (63).

بگو اى محمد! خدا نجاتتان مى‌دهد از ظلمات خشكى و دريا و از هر اندوه ديگرى و شما بعد از آن شرك مى‌ورزيد؟! (64).

بگو اى محمد! خدا قادر است بر اينكه برانگيزد بر شما عذابى از بالاى سرتان و يا از زير پايتان و يا گروه گروه كند شما را و بچشاند به بعضى از شما آزار بعضى ديگر را. ببين چگونه مى‌گردانيم آيات خود را، شايد ايشان بفهمند (65).

و قوم تو تكذيب كردند عذاب را و آن حق است، بگو من بر شما وكيل نيستم (66).

و از براى هر وعده و وعيدى، وقتى مقرر است، و زود باشد كه شما بدانيد (67).

و هنگامى كه ديدى آن كسانى را كه از روى سخريه، در آيات قرآن گفتگو كرده بر آن طعنه مى‌زنند، پس اعراض كن از آنان تا آنكه به سخنى ديگر بپردازند، و اگر شيطان اين معنا را از يادت برد و بعدا به يادت آمد، فورا برخيز و با قوم ستمگر منشين (68).

و چيزى از حساب ايشان بر كسانى نيست كه پرهيزكارى مى‌كنند و ليكن برايشان است كه پند دهند آنان را شايد بپرهيزند (69).

و واگذار كسانى را كه دين خود را بازيچه گرفتند، و زندگى دنيا مغرورشان كرده و پند ده آنان را به قرآن مبادا گرفتار شود نفسى به آنچه كسب مى‌كند در حالى كه نيست براى آن نفس به غير خدا دوستى و شفيعى و اگر فرضا بخواهد با دادن رشوه- هر چه هم زياد فرض شود- از آن بند، رهايى يابد نمى‌تواند، آنان هستند كه گرفتار شدند به آنچه كسب كرده‌اند و از براى ايشان است شرابى از آب جوشان و عذابى دردناك به خاطر كفرانى كه مى‌كردند و حقى كه كتمان مى‌نمودند (70).

بگو اى محمد! آيا بپرستيم غير خدا چيزى را كه: نه نفع مى‌دهد و نه ضرر مى‌رساند ما را؟، و آيا به كفر قبلى رجوع كنيم بعد از آنكه خداوند ما را هدايت فرمود؟ اگر چنين كنيم آن وقت مثل كسى باشيم كه ديوهاى زمين او را برده باشند به بيابان دور و دراز و در آنجا حيران و سرگردان باشد، و اصحابى كه براى او است او را به طرف راه دعوت كنند كه بيا راه نجات اينجا است، بگو اى محمد! به درستى كه راه خدا كه همان دين اسلام است راه حق است نه غير آن و ما مامور شده‌ايم كه گردن نهيم در برابر پروردگار عالميان (71).

(و بگو) كه به پاى داريد نماز را و از خدا بترسيد و او خدايى است كه به سويش محشور مى‌شويد (72).

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست