نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 14
دارد هرگز آن را ترك
نمىكردند ...[1] طبرسى در
جوامع الجامع از ابى بن كعب از رسول خدا حديثى نقل كرده كه آن جناب در ضمن آن حديث
فرموده: سوره انعام يكباره به من نازل شد در حالى كه هفتاد هزار فرشته به بدرقهاش
آمده بودند، و به تسبيح و تحميد زمزمهاى داشتند پس هر كس اين سوره را قرائت كند
همين هفتاد هزار ملك به عدد هر آيهاى يك شبانه روز بر او درود مىفرستند.[2] مؤلف: همين روايت را در در المنثور
به چند طريق از آن حضرت نقل كرده.[3] و در كافى
بسند خود از ابن محبوب از ابى جعفر احول از سلام بن مستنير از امام ابى جعفر (ع)
نقل كرده كه فرمود: خداى تعالى قبل از دوزخ بهشت را و قبل از معصيت اطاعت را و قبل
از غضب رحمت را و قبل از شر خير را و قبل از آسمان زمين را و قبل از مرگ حيات را و
قبل از ماه خورشيد را و قبل از ظلمت نور را آفريد.[4]
مؤلف: معنى خلقت نور قبل از ظلمت روشن است زيرا ظلمت امرى است عدمى و منتزع است از
نبود نور.
و اما اينكه
نسبت خلقت را به اطاعت و معصيت داده، صحيح است و لازمهاش جبر و بطلان اختيار نيست
زيرا بطلان اختيار مستلزم بطلان اصل اطاعت و معصيت است و با اين حال معنا نداشت
نسبت خلقت را به آن دو بدهد، و حال آنكه داده و اين خود دليل بر اين است كه معناى
خلقت و ايجاد در خصوص اطاعت و معصيت نيست تا مستلزم جبر باشد، بلكه مراد اين است
كه خداى تعالى اطاعت و معصيت را مالك است، همانطورى كه ساير چيزهايى را كه در ملك
اويند مالك است، آرى، وقتى بندگان را مالك باشد چطور ممكن است اطاعت و معصيت را كه
در ملك او واقع مىشود مالك نباشد، و اين دو از حيطه ملك و سلطنت او بيرون و از
مشيت و اذن او بر كنار باشند؟ و دليلى هم كه دلالت كند بر اينكه خلقت تنها و تنها
به معنى صنع و ايجاد بدون واسطه است در دست نيست.
آرى اگر چنين
دليلى در دست بود ناگزير بوديم تنها چيزهايى را مخلوق خدا بدانيم كه او بلا واسطه
آنها را ايجاد كرده باشد، و اگر هم در جايى گفته مىشد: خدا عدالت و يا قتل را
مثلا خلق كرده معنايش اين مىشد كه خدا اراده انسان عادل و قاتل را سلب كرده و او
خودش