نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 112
ارادهاى را- كه در
حقيقت ملاك اختيار انسان در افعالش مىباشد- در آدمى به وديعه سپرده، براى اين است
كه وى حيوانيست كه به وسيله شعور مىتواند در مواد خارجى عالم دخل و تصرف نموده و
از آن مواد براى بقاى خود استفاده نمايد، مفيد آن را از مضرش تشخيص دهد. وقتى در
مادهاى از مواد سودى سراغ كرد، اراده خود را به كار زده، از آن بهرهبردارى كند،
بنا بر اين، اگر انسان به شعور و اراده بيشترى احتياج دارد اين دليل نيست بر اينكه
حيوان در آن مقدار شعورى كه دارد، در بكار زدنش اختيارى ندارد، بلكه خيلى از
كارهاى انسان هست كه عينا مانند موش گرفتن گربه، به تفكر احتياج ندارد، او نيز
مانند گربه و شير بيدرنگ اقدام مىكند.
آرى، انسان
هم چيزهايى را كه نفعش روشن است و حكم به نافع بودنش مقدمهاى جز سراغ داشتن
نمىخواهد، همين كه آن را در جايى سراغ كرد اراده اقدام به عمل مىكند، مانند تنفس
و غالب عمليات ديگرى كه از روى ملكه انجام مىدهد.
البته
چيزهايى كه يا از نظر نقص وسائل، و يا وجود موانع خارجى، و يا اعتقادى، نفعشان
براى انسان روشن نيست و صرف علم به وجود آن در برانگيختن اراده كافى نيست، چون جزم
به نافع بودن آن را ندارد و انگيزش اراده به سوى آن، محتاج به تفكر است، ناگزير
است كه فكر و شعور خود را به كار زده ببينند كه آيا نواقص و موانعى همراه آن هست
يا نه؟ و خلاصه نافع است يا مضر؟ اگر ديد كه نافع است البته ارادهاش به آن تعلق
گرفته، آن كار را مىكند، عينا مثل اينكه از اول، علم به نافع بودنش داشت.
مثلا انسان
گرسنهاى كه به غذايى قابل، براى سد جوع دست يافته، اگر در امر آن شك كند و نفهمد
كه آيا غذاى پاكيزه و صالحى است يا پليد و مسموم و مشتمل بر مواد مضره؟
و همچنين
نفهمد كه آيا اين غذا، ملك خود او است و يا ملك غير است و تصرف در آن جايز نيست؟ و
اگر هم ملك او است آيا مانعى از تصرف در آن، از قبيل: روزه بودن و يا احتياج مبرم
بعدى هست يا نه؟ و ناگزير شود كه در چنين مواردى آن قدر فكر خود را به كار بزند تا
به يك طرف اين احتمالات يقين پيدا كند اين چطور دليل بر آن است كه حيواناتى كه
طهارت و نجاست و ملك غير و ملك خود، سرشان نمىشود، كارهايشان اختيارى نباشد؟
خلاصه اينكه همه تلاش و اعمال فكرى، كه بشر در اينگونه موارد دارد، براى اين است
كه مورد را، يا مانند موش براى گربه نافع بداند و يا مانند گربه براى موش مضر
بودنش را مسلم سازد، وقتى نافع و ضرر مورد را به اين روشنى تشخيص داد، هر وقت به
آن دست يافت، بىدرنگ تحصيلش نموده و هر وقت دچار اين شد، بدون تامل از آن مىگريزد،
عينا مثل اينكه از اول نفع و ضررش روشن بوده است.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 112