نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 110
(حَتَّى
إِذا أَتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا
مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا
يَشْعُرُونَ)[1] و نيز مانند مطلبى كه از قول هدهد در داستان
غايب شدنش حكايت كرده و فرموده است:(فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ،
إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها
عَرْشٌ عَظِيمٌ، وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ
اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ
فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ ...)[2].
خواننده
هوشيار اگر در اين آيات و مطالب آن دقت نموده و آن مقدار فهم و شعورى را كه از اين
حيوانات استفاده مىكند وزن كرده و بسنجد، ترديد برايش باقى نمىماند كه تحقق اين
مقدار از فهم و شعور موقوف به داشتن معارف بسيارى ديگر و ادراكات گوناگونى است از
معانى بسيطه و مركبه.
و چه بسا
عجائب و غرائبى كه دانشمندان حيوانشناسى پس از مطالعات عميقى در انواع مختلفى از
حيوانات و تحت نظر گرفتن تربيت آنها به دست آوردهاند، گفتار ما را تاييد نمايد،
براى اينكه چنين عجائب و غرائبى، جز از موجودى صاحب اراده و داراى فكر لطيف و شعور
تيز و عميق، سر نمىزند.
و اما سؤال
چهارم و پنجم اينكه: آيا حيوانات تكاليف خود را در دنيا از پيغمبرى كه وحى بر او
نازل مىشود مىگيرند يا نه؟ و آيا پيغمبرانى كه فرضا هر كدام به يك نوع از انواع
حيوانات مبعوث مىشوند، از افراد همان نوعند يا نه؟ جوابش اين است كه: تا كنون بشر
نتوانسته از عالم حيوانات سر درآورده و حجابهايى كه بين او و بين حيوانات وجود
دارد، پس بزند، لذا بحث كردن ما پيرامون اين سؤال، فائدهاى نداشته و جز سنگ به
تاريكى انداختن چيز ديگرى نيست، كلام الهى نيز، تا آنجا كه ما از ظواهر آن
مىفهميم، كوچكترين اشارهاى به اين مطلب نداشته و در روايات وارده از رسول خدا
6 و ائمه اهل بيت
[1] تا آنكه رسيدند كنار وادى مورچگان، مورچهاى بانگ زد كه هان
اى مورچگان به لانههاى خود اندر شويد، زنهار كه سليمان و لشكريانش شما را از روى
غفلت پايمال نكنند. سوره نمل آيه 18
[2] هدهد به سليمان گفت من به مطلبى برخوردم كه تا كنون تو از آن
بى خبر بودهاى، خلاصه اينكه از قوم سبا خبر يقينى آوردهام، و آن اينست كه ديدم
زنى بر آن مردم حكومت و پادشاهى مىكند، زنى است آن چنان توانگر كه از هر چيزى( كه
تصور شود) او نمونهاى دارد، از آن جمله داراى تخت بزرگى است، ديدم كه اين زن و
ملتش براى آفتاب سجده مىكردند، و براى خدا سجده نمىكردند و شيطان چنان اين
عملشان را زينت داده و از راه بازشان داشته بود كه ديگر هدايت نخواهند شد. سوره
نمل آيه 24
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 110