نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 420
اين گفتار نيز خود مركب از چند قياس اقترانى و
استثنايى منطقى است. قياس اقترانى عبارت است از قياسى كه نتيجه آن
بدون حفظ شكل و هيات در قياس موجود باشد، مانند اينكه مىگوئيم: عالم متغير
است- و هر متغير حادث است- پس عالم حادث است كه دو كلمه عالم
و حادث موجود، در نتيجه بدون اينكه كنار هم باشند در قياس موجودند،
ولى در قياس استثنايى نتيجه حتى با هيات و شكل مخصوصش در قياس موجود است مىگويند:
اگر خورشيد در آمده باشد روز موجود است، و ليكن خورشيد در آمده است كه نتيجه
مىگيريم پس روز موجود است كه جمله روز موجود است با همين شكل و هيات
در قياس مىباشد و صاحب اين استدلال توجه نكرده كه تاسيس يا تدوين يك طريقه ربطى
به فرض فاسد مؤسس ندارد، ممكن است شخصى براى به دست آوردن يك هدف فاسد، راهى را
احداث كند و راه سازيش خوب باشد ولى غرضش فاسد و بد باشد، شمشير فى نفسه چيز خوبى
است زيرا وسيله دفاع است، ولى ممكن است شخصى شمشير را درست كند براى كشتن يك
مظلوم، و همچنين دين خدا كه بزرگترين نعمت خدا است و بسيار خوب است ولى ممكن است
فردى اين دين را در راه بدام انداختن متدينين بكار ببرد، يعنى در بين مردمى متدين
اظهار ديانت كند تا آنان به وى اعتماد كنند و آن گاه كلاه سرشان بگذارد.
4- بعضى
ديگرشان گفتهاند: درست است كه سلوك بر طبق منطق سلوكى عقلى است، ليكن بسا
مىشود كه سلوك عقلى آدمى را به نتيجهاى مىرساند كه خلاف صريح كتاب و سنت است،
هم چنان كه مىبينيم آراى بسيارى از فيلسوفنماها به چنين نتائجى منتهى شده
است .[1] اين گفتار
نيز از قياسى اقترانى تشكيل شده، چيزى كه هست در آن مغالطه شده از اين جهت
كه: به خطا انجاميدن آراى فلسفى نه به خاطر شكل قياسهاى منطقى آن است، و نه
به خاطر مادههاى بديهى آن، بلكه بعضى از مواد آن آراى فاسد بوده، و در نتيجه
آميختنش با مواد صحيح به نتيجه فاسد منتهى شده است .
5- گروه
ديگرى از اينان نيز گفتهاند كه: منطق تنها عهدهدار تشخيص شكل برهان صحيح و
منتج از شكل باطل و غير منتج است، منطق صرفا براى اين است كه به ما بفهماند كه از
مواد و قضايا (هر چه مىخواهد باشد) چه جور قياس تشكيل دهيم، تا به نتيجه برسيم، و
چه جور تشكيل بدهيم به نتيجه نمىرسيم، و اما مواد و قضايا چه باشد منطق عهدهدار