نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 129
احكام است، بعضى ديگر كتاب و حكمت را به قرآن و
سنت و جمله علمى كه با آموختن به دست نمىآورى شرايع و سرگذشت رسولان
قديم تفسير كردهاند بعضى ديگر حرفهايى ديگر زدهاند كه وجه سستى اين اقوال با
بيانات گذشته ما روشن مىشود، و ديگر حاجت نيست دوباره آن مطالب را تكرار كنيم.
[بيان
آيات]
(وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً) اين جمله منتى است
كه به رسول خدا 6 نهاده.
(لا
خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ
أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ ) راغب مىگويد: وقتى بگويى:
ناجيته معنايش اين است كه من با او مطلبى سرى و بيخ گوشى در ميان نهادم، و
اصل اين كلمه از ماده نجوة گرفته شده كه به معناى زمين خلوتى است كه
تو با كسى در آنجا خلوت كنى. اين سخن راغب بود[1].
و بنا به گفته وى كلمه نجوى به معناى گفتگوى سرى و پنهانى است، و چه
بسا كه اين كلمه درباره شخص دو طرف صاحب نجوى نيز اطلاق گردد. يعنى به
خود آن دو نيز نجوا گويند. هم چنان كه قرآن كريم فرموده:(وَ إِذْ
هُمْ نَجْوى) (زمانى كه ايشان نجوا بودند) يعنى با يكديگر نجوا كردند.
و در اين
گفتار، يعنى جمله:(لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ) به مطلب
قبلى كه مىفرمود:(إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ) برگشت شده،
البته اين در صورتى است كه بگوئيم آيات به يكديگر اتصال دارند، كه در اين صورت
جمله مورد بحث مطلب قبل را كه راجع به سخن محرمانه و سرى به طريق تبييت بود عموميت
داده، مىفرمايد: هيچ چيزى در بيشتر سخنان سرى آنان نيست، چه اينكه اين سخنان به
طريق تبييت باشد و چه به طريق ديگر، نظير اين تعميم دادن مطلبى خاص، در آيه بعدى
به كار رفته به اين معنا كه آيه مورد بحث سخن از سخنان سرى داشت و جا داشت در آيه
بعدى بفرمايد: و هر كس به همفكر خود بر سر دشمنى با رسول و مشاقه با آن
جناب نجوا كند، چنين و چنانش مىكنيم ولى اينطور نفرمود، بلكه
مطلب را عموميت داده فرمود: و هر كس با رسول دشمنى كند چنين و چنانش
مىكنيم چه اينكه اين مشاقه و دشمنى به طريق نجوا باشد و چه به طرق ديگر.
و ظاهر
استثناى:(إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ) اين است كه
استثنايى منقطع