نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 49
(وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ
إِلَّا بِأَهْلِهِ)[1].
(لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما
يَشْعُرُونَ)[2].
(سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ، وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي
مَتِينٌ)[3] پس اينكه
مغرور و جاهل به امر خدا پز مىدهد كه من خواسته خود را بر خواسته خدا غلبه دادم،
و از امر او مخالفت و تمرد كردم، عين اين غرورش و اين تلاشى كه او به اين منظور
مىكند خدا را در به كرسى نشاندن ارادهاش كمك كرده، هم چنان كه در آيه زير
فرموده:(أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ
يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ)[4] و اين آيه
از عجيبترين آيات در اين باب است، پس چه خوب فرموده كه:(فَلِلَّهِ
الْمَكْرُ جَمِيعاً)[5].
پس همه
نيرنگها و مخالفتها و ظلمها و تعدياتى كه از اين طبقه نسبت به وظايف دينى سر
مىزند، و تمامى حوادثى كه در زندگيشان پيش مىآيد، و در آن حوادث هواهاى نفسانى
خود را پيروى نموده تا در آخر كفر و فسق و نفاق باطنيشان بيرون بريزد، همهاش مكر
الهى و املا و استدراج او است، چون حقى كه آنان و همه بندگان بر خدا دارند، اين
است كه هر يك را به سوى عاقبت امرش هدايت كند، كه كرده است (حال عاقبت امر هر كس
هر چه باشد به اختيار خودش بستگى دارد).
و اين امور
وقتى به شيطان نسبت داده شود نامش كفر و معصيت و اغواى شيطان مىشود، و شوق به آن
را دعوت شيطان و وسوسه او و نزعه و وحى و اضلال او ناميده مىشود، و آن حوادثى كه
گفتيم هواهاى نفسانى را برمىانگيزد، و همچنين آن چه جارى مجراى آن حوادث است،
زينت شيطان و وسائل و حبائل و شبكهها يعنى دامهاى او ناميده مىشود، كه ان شاء
اللَّه بيان آن به
[1] نيرنگ بد جز به اهلش بر نمىگردد. سوره فاطر آيه:
43 .
[2] تا به خيال خود در آن مكر كنند و مكر نمىكنند مگر به
خودشان، ولى نمىفهمند سوره انعام آيه: 123 .
[3] بزودى آنان را از راهى كه خودشان متوجه نباشند به عذاب و
هلاكت مىافكنيم و براى فسق و فجور و ظلم ميدانشان مىدهم، كه نيرنگ من متين
است. سوره اعراف: آيه: 83 .
[4] مثل اينكه بدكاران گمان كردهاند از ما پيشى مىگيرند، و چه
بد حكمى است كه مىكنند.