نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 78
برآيند كه تاويل آن را بفهمند در حالى كه تاويل
آن را كسى جز خدا نمىداند، و راسخين در علم مىگويند: ما به قرآن ايمان
داريم، همهاش از ناحيه پروردگار ما است، و كسى به جز خردمندان متذكر
نمىشود .
سوم اينكه:
علمشان زياد شود، و بكلى از علم قرآن دست بردارند، و اعتنايى به آن نكنند.
و اين حديث
به فرضى كه دلالت داشته باشد كه غير خدا كسى علم به تاويل ندارد، دلالت دارد بر
نفى آن از مطلق مؤمن، نه تنها از خصوص راسخين در علم، و اين مقدار دلالت، به درد
طايفه دوم نمىخورد.
و باز نظير
رواياتى كه دلالت دارد بر وجوب پيروى آيات محكم و ايمان به آيات متشابه، و دلالت
نداشتن اين دسته از روايات بر مدعاى نامبردگان، جاى ترديد نيست.
و نيز مانند
روايتى كه تفسير آلوسى[1] از ابن
جرير از ابن عباس (و بدون ذكر آخر سند) نقل كرده، كه او گفته آيات قرآن كريم چهار
دسته است.
اول آنچه
مربوط است به حلالها.
دوم آيات
مربوط به آنچه حرام است، كه هيچ مسلمانى در ندانستن اين آيات معذور نيست.
سوم آياتى كه
راجع به معارف است، و علما آن را تفسير مىكنند.
چهارم آيات متشابه
كه كسى به جز خدا معناى آن را نمىفهمد، و هر كس علم آن را ادعا كند دروغگو است.
و اين حديث
علاوه بر اينكه نام راويان آخر سندش ذكر نشده، معارض با رواياتى است كه از خود ابن
عباس نقل شده كه رسول خدا 6 در بارهاش[2]
دعا كرد، و خود او ادعاى علم به تاويل نمود، و مخالف با ظاهر قرآن كريم است، چون
ظاهر قرآن اين است كه تاويل غير از معنايى است كه از متشابه منظور است (و بيانش
گذشت).
پس آنچه بايد
گفته شود همان است كه گفتيم، قرآن كريم علم به تاويل را براى غير خدا ممكن
مىداند، اما خصوص آيه مورد بحث دلالتى بر آن ندارد، و ما بايد در اين دو جهت بحث
كنيم، اما جهت دوم كه گفتيم خصوص آيه مورد بحث دلالتى ندارد بر اينكه غير خدا هم