نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 498
كه نوشته است: وثنىهاى قديم معتقد بودند كه
معبود، مثلث الاقانيم است. و سادهتر بگويم، خدا داراى سه اقنوم است.
و باز از
يونانيها و روميان و فنلانديها و اسكانديناويها نيز همان داستان ثالوث را نقل
مىكند. و نيز اعتقاد به كلمه را از كلدانيها و آشوريها و فنيقىها نقل كرده است.
و دوان سابق
الذكر در همان كتابش (خرافات تورات و اديانى نظير آن) صفحه 181 تا 182 مطلبى نقل
كرده كه خلاصه ترجمهاش اين است:
اعتقاد و تصور اينكه يكى از آلهه و خدايان، وسيله نجات بشر شده، به اينكه خود را
بكشتن دهد، اعتقادى است بسيار قديمى در ميان هندوها و وثنى مذهبان و ديگران.
وى سپس شواهدى بر اين معنا نقل كرده است از آن جمله مىگويد: هندوان معتقدند
كه كرشنا مولود بكر- كه نفس اله فشنو است. فشنويى كه باعتقاد آنان نه
ابتدا دارد و نه انتها.
- از در مهر
و عطوفت حركتى كرد، تا زمين را از سنگينى گناهانى كه تحمل كرده نجات دهد.
ناگزير به
زمين آمد و با دادن قربانى از ناحيه خود، انسان را نجات داد. و نيز
مىگويد: مستر مور عكس كرشنا را در حالى كه بدار آويخته شده بود به
همان شكلى كه در كتب هنود تصوير شده يعنى انسانى كه دو دست و دو پايش بدار ميخكوب
شده، و بر روى پيراهنش عكس يك قلب وارونهاى از انسان تصوير شده كشيده است. و نيز
نوشته كه عكس كرشنا بصورت انسانى آويخته شده بدار، در حالى كه تاجى از طلا بسر
دارد، ديده شده است. و اتفاقا نصارا در باره مسيح نيز، هم نوشتهاند و هم معتقدند
كه وقتى بدار آويخته شد، تاجى از خار بر سر داشت.
هوك صاحب سفرنامه نيز در سفرنامه[1]
خود نوشته: هندوهاى بتپرست معتقدند كه بعضى از خدايان بصورت انسانى متجسد شده، و
براى نجات انسان از خطاهايش، قربانى تقديم كردهاند.
و نيز
مىگويد: نويسنده كتاب هنود آقاى موريفورليمس در كتاب خود[2] نوشته:
هندوهاى
بتپرست، معتقد به خطيئه اصلى هستند، از جمله شواهدى كه دلالت بر وجود چنين اعتقادى
در ايشان دارد، اين است كه در مناجاتها و توسلاتى كه بعد از كياترى
دارند، آمده كه، اى معبود من، اينك من گنهكار و مرتكب خطا شدهام، و طبيعتى شرير
دارم، مادرم