نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 481
هم چنان كه تاريخ هم نظير اين عقائد كه در اهل
كتاب موجود است يعنى عقيده پدر و فرزندى، تثليث، صليب، فداء و امثال آن را از
ايشان حكايت نموده، و اين از حقايق تاريخى است كه قرآن شريف آن را بيان مىكند.
و نظير آيات
سابق در دلالت بر اين حقيقت آيه زير است كه مىفرمايد:(قُلْ يا
أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا
أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ
سَواءِ السَّبِيلِ)[1] و بيان
مىكند غلو اهل كتاب در دين و به غير حق، همان تقليدى است كه از هوا و هوس مردم
گمراه كردند، مردمى كه قبل از ايشان بودند.
و اين آيه
خود شاهد ديگرى است بر اينكه مراد از جمله:(يُضاهِؤُنَ قَوْلَ
الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ...) در آيه سوره توبه عرب جاهليت نيست،
چون كفارى را كه اهل كتاب آنان از آنان پيروى كردند چنين توصيف كرده كه (بسيارى از
مردم را گمراه كردند)، معلوم مىشود سمت پيشوايى ضلالت را داشتند، مردمى به اصطلاح
پيشرفته بودهاند كه ديگران چشم بسته از آنها تقليد مىكردند و عرب جاهليت چنين
مردمى نبودند و در مقايسه با امتهاى ديگر چون فارس و روم و هند و غير ايشان عقب
ماندهترين مردم عصر خود بودند.
و نيز مراد
از جمله مذكور در سوره توبه احبار و رهبان نيست، براى اينكه آيه شريفه مطلق است و
اگر مراد احبار و رهبان بود، بايد مىفرمود: لا تتبعوا اهواء قوم منكم ...
و اضلوا
كثيرا منكم ، پس منظور از جمله مذكور جز همان وثنيت چين و هند و غرب
نمىتواند باشد.
7- كتابى
كه اهل كتاب خود را منسوب به آن مىدانند چيست؟ و چگونه كتابى است؟
قبل از بررسى
كتبى كه اهل كتاب آن را كتب آسمانى خود مىدانند، لازم است چند كلمهاى در باره
خود اهل كتاب بحث شود تا ببينيم اين كلمه شامل تنها يهود و نصارا مىشود و يا شامل
مجوس نيز مىگردد و چون مساله عقلى نيست قهرا تنها راه اثبات و نفى آن دليل نقلى،
يعنى قرآن و روايت است و روايات[2] هر چند
مجوس را اهل كتاب خوانده، كه لازمهاش آن است كه اين ملت نيز براى خود كتابى داشته
باشد و يا منسوب به يكى از كتابهايى از قبيل
[1] بگو اى اهل كتاب در دين خود به غير حق تجاوز مكنيد و هوا و
هوس مردمى را كه از قديم گمراه بودند و بسيارى را هم گمراه كرده و خود از راه
ميانه منحرف شدند پيروى مكنيد. سوره مائده، آيه 77 .