responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 426

تحيتى كه معمول هر كسى است كه از هر جاى دنيا بر من در مى‌آيد تحيت نگفتيد؟ گفتند: ما تنها براى خدايى سجده مى‌كنيم كه تو را و ملك تو را خلق كرده و اين تحيتى كه ما داديم، تحيت خاص ما است و ما در سابق بت‌ها را مى‌پرستيديم، خداى تعالى در بين ما پيامبرى صادق برگزيد و او به ما دستور داد به يكديگر تحيتى بگوئيم كه خدا به آن رضايت دارد و آن سلام است كه تحيت اهل بهشت است، نجاشى فهميد كه سخن او حق است و اين مطلب در تورات و انجيل آمده، پرسيد: كدامتان بوديد جلو در منزل فرياد مى‌زديد و براى حزب اللَّه اجازه دخول مى‌گرفتيد؟ جعفر گفت: من بودم، آن گاه اضافه كرد: تو اى نجاشى پادشاهى از پادشاهان زمين، و از ملوك اهل كتابى و در حضور تو زياد حرف زدن و ظلم روا نيست، و من دوست مى‌دارم از طرف يارانم پاسخ اين دو مرد را بدهم، دستور بده هر چه دارند بگويند، اما يكى بگويد و ديگرى ساكت باشد و تو گفتگوى دو طرف را گوش دهى، عمرو بن عاص به جعفر گفت: تو خودت سخن بگو.

جعفر به نجاشى گفت: از اين دو نفر بپرس آيا ما مهاجرين برده بوديم يا آزاد؟ اگر برده بوديم و از صاحبان خود گريخته‌ايم تو نجاشى ما را بگير و به صاحبانمان برگردان، نجاشى از عمرو و عماره پرسيد: اين مهاجرين برده‌اند؟ و يا احرار؟ عمرو گفت: نه، برده نبودند بلكه احرارند و احرارى محترم و داراى خانواده و دودمانند، نجاشى گفت: پس از بردگى نجات يافتند.

جعفر گفت: از اين دو بپرس آيا خونى به ناحق ريخته‌ايم كه آمده‌اند از ما انتقام بگيرند؟

عمرو گفت: نه حتى يك قطره خون از اينان طلب نداريم، جعفر گفت: حالا از ايشان بپرس آيا اموال مردم را به غير حق تصرف كرده‌ايم؟ آمده‌اند تا آن اموال را از ما پس بگيرند؟ اگر اين باشد ما گردن مى‌گيريم كه بپردازيم، نجاشى هم اضافه كرد حتى اگر يك پوست گاو پر از طلا بدهكار باشيد خود من مى‌پردازم، عمرو گفت: نه، حتى يك قيراط مال را نبرده‌اند، نجاشى گفت: پس از اين مهاجرين چه مى‌خواهيد؟ عمرو گفت: ما و ايشان بر يك دين بوديم، همان دين آباى‌مان و اينان دين ما را رها كرده و از دين ديگرى پيروى كردند و مردم شهر، ما را روانه كرده‌اند تا دستگيرشان نموده و تحويل آنها بدهيم.

نجاشى پرسيد: دين شما چه دينى است و اينان چه دينى را اختيار كرده‌اند؟ جعفر گفت: اما دينى كه بعد از رها كردن دين پدرى خود اختيار كرديم دين خدا (اسلام) است كه فرستاده‌اى از خدا آن را از ناحيه خداى تعالى براى بشر آورده، داراى كتابى است نظير كتاب عيسى بن مريم و موافق با آن، نجاشى گفت: اى جعفر سخن عظيمى گفتى.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 426
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست