نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 374
تعصب ورزى، كار يك دانشمند را در نفهمى به كجا
مىكشاند و تا چه حد فهم او را ساقط و نظريهاش را سطحى و عوامانه مىسازد، تا
آنجا كه به دست خودش آنچه بنا كرده خراب و آنچه خراب كرده بنا مىكند و باكى هم
ندارد، براى اينكه خير و شر را تشخيص نمىدهد، تا كسى شر را نشناسد چگونه از آن
اجتناب مىكند؟.
و ما پيرامون
گفتار وى در دو مقام بحث مىكنيم: اول اينكه آيا آيه مباهله هيچ دلالتى بر فضيلت
على ع دارد يا نه؟ كه اين بحثى است كلامى و خارج از غرضى كه اين كتاب در باره آن
تاليف شده، يعنى غرض تفسيرى كه عبارت است از دقت در معانى آيات قرآنى.
مقام دوم،
بحث پيرامون سخنان مفسر نامبرده، البته از اين جهت كه با مدلول آيه مباهله و
روايات داستان نصاراى نجران ارتباط دارد و گرنه ما آن قدر بيكار نيستيم كه پيرامون
هر سخنى و درستى و نادرستى آن بحث كنيم، ليكن چون با غرض كتاب ما ارتباط دارد،
مورد بحثش قرار مىدهيم.
خواننده
محترم توجه كرد كه آيه شريفه چه دلالتى دارد و روايات بسيارى هم كه نقل شد با
دلالت آيه مطابقت دارد، دقت در اين دو فراز، فساد گفتار اين مفسر را كه اصلا معلوم
نيست چه مىخواهد بگويد از وجوه متعددى روشن مىسازد، اينك تفصيل آن، از نظر
خوانندگان مىگذرد.
1- اينكه
گفت: مصادر رواياتى كه آيه مباهله را ناظر به اشخاص معين مىداند، كتب شيعه
است- تا آنجا كه گفته- و تا توانستند در ترويج اين روايات كوشيدند بطورى كه در
بسيارى از اهل سنت نيز رائج گرديد، با اينكه قبلا گفته بود روايات متفق است در
اينكه آيه در شان على و فاطمه و حسنين ع نازل شده و ما نفهميديم منظورش از
اين سخن كدام روايات است؟ آيا مرادش همين رواياتى است كه محدثين اجماع دارند بر
نقل و عدم طرح آن؟
رواياتى كه
يكى دو تا و سه تا نيست تا بگويد اهل حديث توطئه كردهاند بر جعل آن، رواياتى كه
صاحبان جوامع حديث آن را در جوامع خود آوردهاند و اگر به خود جرأت داده شيعه را
متهم به جعل آنها كند، آيا مىتواند صحيح مسلم و ترمذى و كتب تاريخ را هم جعلى
بداند؟.
رواياتى كه
همه مفسرين بر نقل آن در تفاسير خود اتفاق دارند، بدون اينكه در آن اعتراض كرده و
يا در صحت سند آنها ترديدى نموده باشند و اگر بگويد مفسرين تخصصى در تشخيص حديث
ندارند، بسيارى از مفسرين خود اهل حديث هم بودهاند، مانند: طبرى و ابى الفداء بن
كثير و سيوطى و امثال ايشان سؤال ديگرى كه از او داريم اين است كه منظورش از
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 374