نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 251
به دار كرامت وارد مىسازد، و بدين جهت است كه
دنبال جمله(يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ) فرمود:(وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ)، چون كلمه حب همانطور كه در سابق گذشت
محب را به سوى محبوب جذب مىكند، (و نيز محبوب را به سوى محب مىكشاند).
پس همانطور
كه حب بنده باعث قرب او به خدا گشته و او را خالص براى خدا مىسازد و بندگيش را
منحصر در خدا مىكند، محبت خدا به او نيز باعث نزديكى خدا به او مىگردد و در
نتيجه حجابهاى بعد و ابرهاى غيبت را از بين مىبرد، و حجاب و ابرى به جز گناه
نيست.
پس نزديكى
خدا به بنده، گناهان او را از بين مىبرد و مىآمرزد و اما كرامتهاى بعد از
مغفرت، ديگر هيچ بهانه نمىخواهد، بلكه افاضه وجود الهى كافى در آنست كه بيانش در
سابق گذشت.
دقت در آيه
شريفه(كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا
يَكْسِبُونَ، كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ)[1] و نيز دقت در آيه:(يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ)[2] در تاييد بيان ما
كافى است.
(قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ) در حالى كه آيه قبلى
مردم را دعوت مىكرد به پيروى از رسول و پيروى كه معناى لغويش دنبال روى است وقتى
فرض دارد كه متبوع در حال رفتن به راهى باشد و تابع دنبال او، آن راه را برود و
راهى كه رسول خدا مىرود صراط مستقيم است كه صراط خداست و شريعتى است كه او براى
پيغمبرش تشريع كرده و اطاعت آن جناب را در پيمودن آن راه بر مردم واجب ساخته، با
اين حال براى بار دوم در اين آيه نيز معناى پيروى رسول را در قالب عبارت:
اطاعت او كنيد تكرار فرمود تا اشاره كرده باشد به اينكه سبيل اخلاص كه همان
راه رسول است عينا همان مجموع اوامر و نواهى و دعوت و ارشاد او است.
پس پيروى از
رسول و پيمودن راه او، اطاعت خدا و رسول او است در شريعتى كه تشريع شده، و شايد
اينكه نام خدا را با رسول ذكر كرد براى اشاره به اين باشد كه هر دو اطاعت يكى است،
و ذكر رسول با نام خداى سبحان براى اين بود كه سخن در پيروى آن جناب بود.
[1] نه همه اين بهانهتراشيها در تكذيب آيات ما غير منطقى است،
علت واقعى آن اين است كه اعمال زشتشان در دلهاشان اثر نهاده، و آنان را از
پروردگارشان محجوب ساخته( سوره مطففين آيه 15).
[2] كه اگر مرا پيروى كنيد خدا نخست شما را دوست مىدارد، و در
نتيجه گناهانتان را مىآمرزد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 251