نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 249
عبارت دانسته از دعوت به سوى خدا با بصيرت، و
پرستش خالصانه و بدون شرك پس سبيل پيامبر اسلام دعوت و اخلاص و پيروى او در اين
دعوت و اخلاص است.
پس دعوت و
اخلاص بالاصاله صفت خود آن جناب و به تبع صفت پيروان او است.
آن گاه در
آيه:(ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ
فَاتَّبِعْها)[1] مىفرمايد:
شريعتى را كه تشريع كرده تبلور دهنده اين سبيل، يعنى سبيل دعوت و اخلاص است.
و نيز در
آيه:(فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَ
مَنِ اتَّبَعَنِ)[2] آن سبيل را
براى بار دوم روش تسليم خدا شدن خوانده: و در آيه شريفه:(وَ أَنَّ
هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ)[3] روش اسلام
را به خودش نسبت داده، و آن را صراط مستقيم خود خوانده است.
پس با اين
بيان و اين آيات روشن گرديد كه اسلام يعنى شريعتى كه براى پيامبر اسلام تشريع شده،
(و عبارت است از مجموع معارف اصولى و اخلاقى و عملى و سيره آن جناب در زندگى)،
همان سبيل اخلاص است، اخلاص براى خداى سبحان كه زير بنايش حب است پس اسلام دين
اخلاص و دين حب است.
و از بيانات
طولانى گذشته معناى آيه مورد بحث ما روشن مىگردد، و معلوم مىشود آيه:(قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ)، چه معنايى
دارد، پس مراد از آيه و خدا داناتر است اين شد كه اگر مىخواهيد در
عبادت خود خالص شويد و عبادت شما بر اساس حب حقيقى باشد، اين شريعت را كه زير
بنايش حب است و تبلور دهنده اخلاص و اسلام مىباشد و صراط مستقيم خدا است و سالك
خود را با نزديكترين راه به خدا مىرساند، پيروى كنيد، كه اگر مرا در سبيل و
طريقهام كه چنين وضعى دارد پيروى كنيد، خداى تعالى شما را دوست مىدارد و همين
بزرگترين بشارت براى محب است، در اينجا است كه آنچه را مىخواهيد مىيابيد، و همين
است آن هدف واقعى و جدى كه هر محبى در محبتش به دنبال آن است، اين آن مطلبى است كه
آيه شريفه با اطلاقش آن را افاده مىكند.
و اما اگر از
اطلاقش صرفنظر نموده و وقوعش را بعد از آياتى در نظر بگيريم كه از دوستى با كفار
نهى مىكرد و بخواهيم ارتباطش را با آن آيات حفظ كنيم، و در نظر بگيريم كه در
معناى ولايت دوستى بين ولى و متولى برقرار است، نتيجه مىگيريم كه آيه شريفه
مىخواهد