نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 215
در قرآن كريم هم به اين اعتبار آياتى وارد شده
مانند آيه(أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ،
وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ)[1].
و نيز از شعيب
حكايت فرموده كه به قوم خود گفت:(يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ
كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي، وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً)[2] كه مراد وى از
رزق حسن نبوت و علم بود، و از اين قبيلاند آيات مربوطه ديگر.
و آنچه از
آيه شريفه:(إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ
الْمَتِينُ)[3] بر مىآيد
البته با در نظر گرفتن اينكه مقام آن، مقام حصر است اين است كه اولا رزق به طور
حقيقت جز به خدا منسوب نمىشود، و هر جا به غير او نسبتش دهند از قبيل نسبت عمل
خدا به غير خدا دادن است، مانند آيه:(وَ اللَّهُ خَيْرُ
الرَّازِقِينَ)[4] كه از آن
استفاده مىشود رازق بسيار است، و خدا بهترين آنان است، و نيز مانند آيه:(وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ)[5] همانطور كه
مىبينيم ملك و عزت كه مخصوص ذات خدا است، به غير خدا هم نسبت داده شده، به اين
اعتبار كه غير او هم به اذن و تمليك او، ملك و عزت دارند.
و ثانيا
استفاده مىشود كه آنچه خلق در وجودشان از آن بهرهمند مىشوند رزق ايشان و خدا
رازق آن رزق است، دليل بر اين معنا علاوه بر آيات بسيارى كه در باره رزق، سخن
گفته، آيات زياد ديگرى است كه دلالت دارد بر اينكه خلق و امر و حكم و ملك (به كسره
ميم) و مشيت و تدبير و خير همه خاص خداى عز و جل است.
[آنچه
انسان در راه حرام مورد بهره بردارى قرار مىدهد رزق خدا نيست]
و ثالثا بر
مىآيد كه آنچه انسان در راه حرام مورد بهرهبردارى قرار مىدهد، رزق خدا نيست، و
نبايد وسيله معصيت را به خدا نسبت داد، براى اينكه خود خدا معاصى بندگان را به خود
نسبت نداده، و تشريع عمل زشت را از خود نفى نموده فرمود:(قُلْ
إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ، أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا
تَعْلَمُونَ)[6].
[1] و مگر از ايشان مزد مىخواهى مزد پروردگارت بهتر است و او
بهترين رازقين است،( سوره مؤمنون آيه 72).