responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 201

همين است كه خدا ملك را از ايشان سلب كرد، و ذلت و مسكنت را تا روز قيامت بر آنان حتمى نمود، و نفسشان را قطع كرد، و استقلال در زندگى و سرورى را از ايشان سلب كرد.

علاوه بر اينكه غرض اين سوره به بيانى كه در آغاز گذشت اين بود كه بفهماند خدا قائم بر خلق عالم و تدبير آن است، پس مالك ملك او است، و او است كه ملك را به هر كس بخواهد مى‌دهد، هر كه را بخواهد عزت مى‌بخشد، و كوتاه سخن آنكه تنها كسى كه به هر كس بخواهد خير دهد مى‌تواند بدهد او است، و تنها او است كه ملك و عزت و هر چيز ديگر را از هر كس بخواهد مى‌گيرد، پس مضمون دو آيه مورد بحث خارج از غرض سوره نيست.

(قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ)

[ مالك الملك و مليك الملوك بودن خداى عز و جل‌]

در اين آيه خداوند رسول گرامى خود را امر مى‌كند به اينكه به خدايى پناهنده شود كه تمامى خيرها به طور مطلق به دست او است و قدرت مطلقه خاص او است، تا از اين ادعاهاى موهومى كه در دل منافقين و متمردين از حق (از مشركين و اهل كتاب) جوانه زده، و در نتيجه گمراه و هلاك شده‌اند، نجات يابد، آرى اينان براى خود ملك و عزت فرض كردند، و خود را بى‌نياز از خدا پنداشتند، و خدا آن جناب و هر كس ديگر را امر مى‌كند به اينكه نفس خود را در معرض افاضه خدا، كه مفوض هر خير و رازق بى‌حساب هر روزى خوار است قرار دهد.

كلمه ملك به كسره ميم معناى معروفى دارد كه معهود ذهن ما انسانها است، و در اصل آن هيچ شكى نداريم، تنها چيزى كه در معناى اين كلمه بايد از نظر دور نداشت، اين است كه ملك دو جور است، يكى حقيقى و ديگرى مجازى و اعتبارى.

ملك حقيقى به معناى آن است كه مالك مثلا اگر انسان است بتواند در ملك خود به هر نحوى كه ممكن باشد تصرفى تكوينى كند، يعنى در هستى آن ملك تصرف نمايد، مثل اينكه او مى‌تواند در ديد چشم خود تصرف نموده يك جا آن را بكار گيرد، و جايى ديگر از كارش بيندازد، و همچنين در دستش تصرف نموده، دادوستد بكند، و يا ترك دادوستد نمايد، و در زبانش و ساير اعضايش، و در ملك به اين معنا رابطه‌اى بين مالك و ملك حقيقيش هست، رابطه‌اى حقيقى كه به هيچ وجه قابل تغيير نيست.

و نيز بنا بر اين معناى از ملك، همواره ملك قائم به ملك خواهد بود، هيچ وقت ممكن نيست كه ملك از مالكش جدا و مستقل بشود، مثلا اگر فلان آقا مرد، زبانش هم چنان جداى از او زنده بماند ، بلكه اگر اينگونه ملك‌ها از آدمى جدا بشود باطل و نابود مى‌گردد، مثل چشمى كه از انسانى در آورند، و يا دستى كه از او جدا كنند، ملك خداى تعالى نسبت به عالم از اين قبيل است، خداى تعالى مالك تمامى اجزاء و شؤون عالم است، پس او مى‌تواند در همه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 201
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست