نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 126
آمده كه فرمود: هيچ كس بعضى از قرآن را به بعضى
ديگرش نمىزند مگر آنكه كافر مىشود.
در
معانى [1] و
محاسن [2] با اسناد،
و در تفسير عياشى [3] از حضرت
صادق (ع) روايت كرده كه: هيچكس نيست كه بعض از قرآن را به بعض ديگر زند جز آنكه
كافر شود.
صدوق (عليه
الرحمه) مىگويد: من از ابن الوليد از معناى اين حديث پرسيدم، او گفت: زدن بعضى از
قرآن به بعضى ديگر اين است كه وقتى از تو تفسير آيهاى را مىپرسند به تفسيرى كه
مربوط به آيهاى ديگر است پاسخش گويى.
مؤلف: پاسخ
ابن الوليد به مرحوم صدوق كمى ابهام دارد، و دو پهلو است، چون ممكن است مقصودش آن
روشى بوده باشد كه در بين اهل علم معمول است، كه در مناظرات خود يك آيه را به جنگ
با آيهاى ديگر مىاندازند، و با تمسك به يكى، آن ديگرى را تاويل مىكنند، و هم
ممكن است مقصودش اين بوده باشد كه، كسى بخواهد معناى يك آيه را از آيات ديگر
استفاده كند، و خلاصه آيات ديگر را شاهد بر آيه مورد نظرش قرار دهد.
اگر منظور
ابن الوليد معناى اول باشد درست است، و ضرب بعض قرآن به بعض ديگر است و اگر معناى
دوم مقصود باشد، سخن باطلى گفته و دو روايت نامبرده آن را دفع مىكنند.
و در تفسير
نعمانى[4] آمده كه
به سندى كه به اسماعيل بن جابر دارد از او نقل كرده كه گفت: من از ابا عبد اللَّه
جعفر بن محمد (ع) شنيدم كه مىفرمود: خداى تبارك و تعالى محمد 6 را فرستاد،
و به وسيله او انبيا را ختم نمود، پس ديگر بعد از او پيغمبرى نخواهد آمد، و كتابى
بر او نازل كرد، و به وسيله آن كتاب كتب آسمانى را ختم نمود، و ديگر كتابى نخواهد
آمد، و در آن كتاب اشيايى را حلال و چيزهايى را حرام كرد .
پس حلال محمد
حلال است تا روز قيامت، و حرام او حرام است تا روز قيامت، در آن كتاب شرع شما و
خبر امتهاى قبل از شما و بعد از شما است، و رسول خدا 6 اين كتاب را علم اوصيايش
قرار داد، علمى كه همواره در آنان باقى است، ولى مردم (اهل سنت) آنان را ترك
نمودند.
با اينكه
اوصياى رسول خدا 6 شاهدان بر اهل هر زمانند، آرى مردم