نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 591
(إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ)[1] از آنچه در طبع بشر نهفته شده خبر مىدهد، و آن
اين است كه پيرو هواى نفس و دلداده به لذائذ دنيا است، و در نتيجه از شكر
پروردگارش در مقابل نعمتهايى كه به او ارزانى داشته منقطع مىشود.
و
در اين لحن گفتار تعريضى است به آن مردمى كه مسلمانان بر سرشان تاختند، و گويا
منظور از كفرانگريشان، كفران نعمت اسلام است، كه از بزرگترين نعمتهايى است كه خدا
بر بشر و بر آنان انعام فرموده، و چه كفرانى بالاتر از اين كه چنين نعمتى را كه
مايه پاكى زندگى دنيا و سعادت حيات ابديشان است نپذيرند، و كار به جايى برسد كه
لشكر اسلام بر سرشان بتازد.
(وَ إِنَّهُ عَلى ذلِكَ لَشَهِيدٌ) ظاهر سياق ضميرهاى پى در پى
اين است كه: ضمير در جمله مورد بحث هم مانند ساير ضماير به انسان بر گردد، آن وقت
مقصود از شاهد بودن انسان عليه خودش، اين مىشود كه انسان خودش آگاه به كفرانگرى
خود هست، و نيز مىداند كه كفران صفت نكوهيدهاى است، در نتيجه معناى آيه قبل و
آيه مورد بحث اين مىشود كه: انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است، و خودش بر اين
معنا شاهد است، و كفران خود را تحمل مىكند. پس آيه شريفه در معناى آيه(
بَلِ)(الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ )[2] است.
و
بعضى[3]
گفتهاند: ضمير به كلمه اللَّه بر مىگردد. ولى وحدت سياق اجازه
نمىدهد اين چنين مرجع ضماير را مختلف بدانيم.
(وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ) بعضى[4]
از مفسرين گفتهاند: لام در جمله لحب الخير لام تعليل است، و
كلمه خير در اينجا به معناى مال است، و معناى جمله اين است كه: انسان
براى دوستى مال، بسيار شديد يعنى بخيل و تنگ نظر است.
و
بعضى[5]
گفتهاند: مراد آيه اين است كه: انسان نسبت به مال دنيا شديد الحب است، و اين شدت
حب وادارش مىكند به اينكه از دادن حق خدا امتناع بورزد، و مال خود را در راه خدا
انفاق نكند. اين چنين آيه را تفسير كردهاند.
[1] همانا انسان كفران كننده و ناسپاس است. سوره حج، آيه 66.
[2] انسان بر نفس خود بينا است. سوره قيامت، آيه 14.