نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 635
نمىخواهد و نمىتواند به آيه ظهورى بدهد كه خود
آيه آن ظهورى ندارد، بلكه روايت مىخواهد در مقابل قرآن كه وضع دنيايى رباخواران
را بيان كرده، وضع آخرتى آنان را هم بيان كند.
[سخن صاحب
المنار در رد نظر آن مفسران]
تفسير المنار
در ذيل آيه (الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ ...)
مىگويد.[1] ابن عطيه
در تفسير خود گفته: منظور از اين عبارت: تشبيه رباخوار در دنيا به كسى است كه در
اثر عارضه غش از حال طبيعى خارج شده، هم چنان كه خود غشى را هم كه حركاتى غير
طبيعى دارد تشبيه به جن زده كرده و مىگويند: فلانى جن زده شده.
آن گاه
مىگويد: آنچه از آيه به ذهن مىرسد همين معنايى است كه ابن عطيه گفته:
ليكن بيشتر
مفسرين نظريهاى بر خلاف آن دارند، و گفتهاند: مراد از قيام برخاستن
از قبر در قيامت است، و خداى سبحان اين را براى رباخواران در قيامت علامت قرار
داده كه وقتى از قبر برمىخيزند چون افراد غشى برخيزند.
اين مطلب را
محدثين از ابن عباس و ابن مسعود نقل كردهاند، بلكه طبرانى هم اين قسمت از حديث را
از عوف بن مالك (بدون اينكه سند را به صحابه برساند) نقل كرده كه رسول خدا ص
فرمود: از گناهى كه نابخشودنى است دورى كن، و آن عبارت است از غلول (خيانت)، كه هر
كس به هر مقدارى خيانت كند روز قيامت او را با خيانتش مىآورند، و زنهار! بپرهيز
از رباخوارى، كه خورنده ربا در قيامت ديوانه و مخبط محشور مىشود.
آن گاه
مىگويد: آنچه از آيه به ذهن هر كسى مىرسد همان است كه ابن عطيه گفته، چون هر جا
كلمه قيام ذكر شود معناى معروف برخاستن به ذهن خطور
مىكند كه آن نيز به دو معنا است، يكى ايستادن و يكى قبول تصدى يك عمل، و در آيه
شريفه هيچ دليلى كه دلالت كند بر اينكه مراد، سر از قبر برداشتن است، وجود ندارد،
و رواياتى كه مىگويد راجع به قيامت است خالى از اشكال نيستند، و وحى قطعى هم نيست
كه نتوان ردش نمود، و بعضى از آنها هم كه سندش به صحابه نمىرسد، نمىتواند مفسر
آيه باشد.
دليل اينكه
اين روايات قابل اعتماد نيست اين است كه احدى آيه را به غير آن معنايى كه ابن عطيه
گفته بود تفسير نمىكرد، بله! اشخاصى چنين تفسير كردهاند، كه صحت گفتارشان حتى
براى خودشان هم مسلم نشده است.
صاحب المنار
سپس اضافه كرده كه بازرگانان حديث كه كارشان جعل روايت است، براى تاييد روايات
جعلى خود به ظاهر بعضى آيات تمسك مىكنند، بعد كه مواجه با اشكال