نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 515
مؤلف: ناميدن اين آيه به آية الكرسى از همان صدر
اول اسلام مشهور بوده، حتى در زمان حيات رسول خدا 6 و حتى در زبان خود آن جناب
به اين نام بيان مىشد، هم چنان كه اين نامگذارى در روايات وارده از آن جناب و از
ائمه اهل بيت ع و از صحابه، به چشم مىخورد، و اين براى اعتنا و احترام زيادى بوده
كه نسبت به اين آيه داشتند، و اين احترام هم بدون جهت نبوده، بلكه به خاطر معارف
دقيق و لطيفى است كه در اين آيه آمده، و آن معارف عبارت است از توحيد خالصى كه
جمله(اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ)، بر آن
دلالت دارد، و قيوميت مطلقهاى كه بازگشت تمامى اسماى حسناى الهى به جز اسماى ذات
او كه بيان آن گذشت، به آن است.
و نيز در صدر
و ذيل اين آيه جريان قيوميت در تمامى موجودات خرد و كلان عالم، شرح داده شده، به
اين بيان كه آنچه از موجودات كه به نظر مىرسد از تحت سلطنت الهيه خارج شده، به
همان جهت كه خارج است، داخل در سلطنت است، و به همين جهت در روايات آمده كه آية
الكرسى عظيمترين آيه در كتاب خدا است، و به راستى نيز چنين است، براى اينكه بيان
اين آيه بيانى است شكافته و مفصل، مثلا آيه:(اللَّهُ
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى)[1] را داريم كه
همان مضمون آية الكرسى را دارد، اما اجمالى از معنا را دارد و مطلب در آن باز
نشده، و لذا در پارهاى اخبار آمده است كه آية الكرسى، سيد و آقاى آيههاى قرآن
است.
اين روايت را
سيوطى در الدر المنثور از ابى هريرة از رسول خدا 6 نقل كرده و در بعضى ديگر
آمده: براى هر چيزى يك نقطه برجستهاى است و نقطه برجسته قرآن آية الكرسى است، اين
روايت را عياشى در تفسير خود از عبد اللَّه بن سنان از امام صادق ع روايت كرده
است.[2] و شيخ
طوسى در امالى به سند خود از ابى امامة باهلى روايت كرده كه گفته است:
از على بن
ابى طالب ع شنيدم كه مىفرمود: باور نمىكنم كه كسى اسلام را فهميده باشد و يا در
اسلام متولد شده باشد، و سياهى شب را به صبح سر كند و اين آيه را نخواند، (اللَّهُ
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ) ...(وَ هُوَ
الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ) عرض كردم منظور از سياهى شب چيست؟
فرمود: يعنى
همه شب، آن گاه فرمود: اگر بدانيد كه اين آيه چيست و يا فرمود اگر بدانيد در اين
آيه چيست در هيچ حالى آن را ترك نخواهيد كرد.