نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 514
كار او ضعفى پديد آورند، و به خاطر عظمتش از كثرت
مخلوقات به تنگ نيامده، و عظمت آسمانها و زمين طاقتش را طاق نمىسازد، و جمله:(وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ)، خالى از دلالت بر حصر نيست، و تا حدى
از آن بر مىآيد كه مىخواهد علو و عظمت را منحصر در خدا كند، و اين حصر، يا حصر
حقيقى است كه حق هم همين است، براى اينكه علو و عظمت، خود از كمالات است، و حقيقت
هر كمالى از آن او است، و يا حصرى ادعايى است، كه چون مقام، مقام تعليل بود احتياج
پيدا شد كه بطور ادعا، علو و عظمت را منحصر در خدا كند، تا آسمانها و زمين در قبال
علو و عظمت خداى تعالى از علو و عظمت ساقط شود.
بحث روايتى
[رواياتى در فضيلت و اهميت آية الكرسى]
در تفسير
عياشى از امام صادق ع روايت آورده كه فرمود: ابو ذر به رسول خدا 6 عرض كرد: يا
رسول اللَّه، مهمترين و پر فضيلتترين آيهاى كه بر تو نازل شده كدام است؟ فرمود:
آيت الكرسى، و آسمانهاى هفتگانه در مقابل كرسى، در مقام مقايسه بيش از حلقهاى
نيست كه در سرزمينى افتاده باشد، آن گاه فرمود: و برترى عرش بر كرسى مانند برترى
بيابانى است بر همان حلقهاى كه در گوشهاى از آن افتاده است.[1]
مؤلف: صدر اين روايت را سيوطى در الدر المنثور از ابن راهويه و او در كتاب مسند
خود از عوف بن مالك از ابى ذر نقل كرده، و احمد و ابن الفريس و حاكم (وى حديث را
صحيح دانسته) و بيهقى (در كتاب شعب الايمان) همگى از ابى ذر روايت كردهاند.
و در الدر
المنثور است كه احمد و طبرانى از ابى امامه روايت كردهاند كه گفت: به رسول خدا
6 عرض كردم: يا رسول اللَّه كدام يك از آيات كه بر تو نازل شده عظيمتر است؟
فرمود:(اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ) (آية الكرسى).[2] مؤلف: اين معنا را در الدر المنثور
از تاريخ خطيب بغدادى نيز از انس از آن جناب روايت كرده است.
باز در همان
كتاب است كه دارمى از ايفع بن عبد اللَّه كلاغى روايت كرده كه گفت:
مردى عرض
كرد: يا رسول اللَّه، كدام آيه در كتاب خدا عظيمتر است فرمود: آية الكرسى،(اللَّهُ
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ) تا آخر حديث.[3]