نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 417
اسلام بار آمده باشند و اين قوانين زنان را تخدير
كرده باشد و مهمل و مصرفى بار آورده باشد، و چنين دورهاى در تمامى چهارده قرن
گذشته، براى اسلام پيش نيامده است.
آزادى زن
در تمدن غرب
هيچ شكى نيست
كه پيشگام در آزاد ساختن زن از قيد اسارت و تامين استقلال او، در اراده و عمل
اسلام بوده است، و اگر غربىها (در دوران اخير) قدمى در اين باره براى زنان
برداشتهاند، از اسلام تقليد كردهاند (و چه تقليد بدى كرده و با آن روبرو
شدهاند) و علت اينكه نتوانستند بطور كامل تقليد كنند، اين است كه احكام اسلام چون
حلقههاى يك زنجير به هم پيوسته است (و همچون چشم و خط و خال و ابرو است) و روش اسلام
كه در اين سلسله حلقه اى بارز و مؤثرى تام التأثير است، براى همين مؤثر است كه در
آن سلسله قرار دارد، و تقليدى كه غربىها از خصوص اين روش كردهاند، تنها از صورت
زليخاى اسلام نقطه خال را گرفتهاند كه معلوم است خال به تنهايى چقدر زشت و
بدقواره است.
و سخن كوتاه
اينكه، غربىها اساس روش خود را بر پايه مساوات همه جانبه زن با مرد در حقوق قرار
دادهاند، و سالها در اين باره كوشش نمودهاند و در اين باره وضع خلقت زن و تاخر
كمالى او را (كه بيان آن بطور اجمال گذشت) در نظر نگرفتهاند.
و رأى عمومى
آنان تقريبا اين است كه تاخر زن در كمال و فضيلت، مستند به خلقت او نيست، بلكه
مستند به سوء تربيتى است كه قرنها با آن تربيت مربى شده، و از آغاز خلقت دنيا تا
كنون، در محدوديت مصنوعى به سر برده است، و گرنه طبيعت و خلقت زن با مرد فرقى
ندارد.
ايراد و
اشكالى كه به اين سخن متوجه است اين است كه همانطور كه خود غربيها اعتراف
كردهاند، اجتماع از قديمترين روز شكل گرفتنش بطور اجمال و سربسته حكم به تاخر
كمال زن از مرد كرده، و اگر طبيعت زن و مرد يك نوع بود، قطعا و قهرا خلاف آن حكم
هر چند در زمانى كوتاه ظاهر مىشد، و نيز خلقت اعضاى رئيسه و غير رئيسه زن، در طول
تاريخ تغيير وضع مىداد، و مانند خلقت مرد، مىشد.
مؤيد اين سخن
روش خود غربىها است كه با اينكه سالها است كوشيده و نهايت درجه عنايت خود را به
كار بردهاند تا زن را از عقب ماندگى نجات بخشيده و تقدم و ارتقاى او را فراهم
كنند، تا كنون نتوانستهاند بين زن و مرد تساوى برقرار سازند، و پيوسته
آمارگيرىهاى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 417