responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 416

[عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست‌]

حال اگر بگويى اين همه ارفاق كه اسلام نسبت به زن كرده، كار خوبى نبوده است، براى اينكه همين ارفاقها زن را مفت خور و مصرفى بار مى‌آورد، درست است كه مرد حاجت ضرورى به زن دارد، و زن از لوازم حيات بشر است، ولى براى رفع اين حاجت لازم نيست كه زن، يعنى نيمى از جمعيت بشر تخدير شود و هزينه زندگيش به گردن نيمى ديگر بيفتد، چون چنين روشى همانطور كه گفتيم زن را انگل و كسل بار مى‌آورد، و ديگر حاضر نيست سنگينى اعمال شاقه را تحمل كند، و در نتيجه موجودى پست و خوار بار مى‌آيد، و چنين موجودى به شهادت تجربه، به درد تكامل اجتماعى نمى‌خورد.

در پاسخ مى‌گوييم: اين اشكال ناشى از اين است كه بين مسئله قانونگذارى و اجراى قانون، خلط شده است، وضع قوانينى كه اصلاحگر حال بشر باشد مسئله‌اى است، و اجراء آن به روشى درست و صالح و بار آمدن مردم با تربيت شايسته، امرى ديگر، اسلام قانون صحيح و درستى در اين باره وضع كرده بود، و ليكن در مدت سير گذشته‌اش (يعنى چهارده قرن)، گرفتار مجريان غير صالح بود، اوليائى صالح و مجاهد نبود تا قوانين اسلام را بطور صحيح اجراى كنند، نتيجه‌اش هم اين شد كه احكام اسلام تاثير خود را از دست داد، و تربيت اسلامى (كه در صدر اسلام، مردان و زنان نمونه و الگويى بار آورد) متوقف شد، و بلكه به عقب برگشت.

اين تجربه قطعى، بهترين شاهد و روشنگر گفتار ما است، كه قانون هر قدر هم صحيح باشد، ما دام كه در اثر تبليغ عملى و تربيت صالح در نفس مستقر نگردد و مردم با آن تربيت خوى نگيرند اثر خود را نمى‌بخشد، و مسلمين غير از زمان كوتاه رسول خدا 6 و حكومت على (ع) از حكومتها و اولياى خود كه دعوى دار ولايت و سرپرستى امور آنان بودند، هيچ تربيت صالحى كه علم و عمل در آن توأم باشد نديدند اين معاويه است كه بعد از استقرار يافتن بر اريكه خلافت در منبر عراق، خطابه‌اى ايراد مى‌كند كه حاصلش اين است كه من با شما نمى جنگيدم كه نماز بخوانيد يا روزه بگيريد، خودتان ميدانيد، مى‌خواهيد بگيريد و مى‌خواهيد نگيريد، بلكه براى اين با شما مى‌جنگيدم كه بر شما حكومت كنم و به اين هدف رسيدم.

و نيز ساير خلفاى بنى اميه و بنى عباس و ساير زمامداران كه دست كمى از معاويه نداشتند، و بطور قطع اگر نورانيت خود اين دين نبود، و اگر نبود كه اين دين به نور خدايى روشن شده، كه هرگز خاموش نمى‌شود، هر چند كه كفار نخواهند، قرن‌ها قبل از اين اسلام از بين رفته بود.

مترجم: كسى كه به قوانين اسلام در مورد زنان خرده مى‌گيرد، بايد دوره‌اى از ادوار گذشته اسلام را نشان دهد كه در آن دوره تمامى قوانين اسلامى اجرا شده باشد و مردم با خوى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 416
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست