نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 548
كه گذشت
تفسير شده.
ولى
از فخر رازى حكايت مىكنند كه در تفسير كبير[1]
خود گفته: اين به ذهن نزديكتر است كه هر چهار آيه را حمل كنيم بر همان بادها، چون
بادها، هم ذارياتند، و خاك را بالا مىبرند، و هم حاملاتند، چون به بارانها
آبستنند، و هم جارياتند كه به سهولت در فضا جريان دارند، و هم مقسماتند براى اينكه
ابرها را در بين اقطار مختلف زمين تقسيم مىكنند.
ولى
حق مطلب اين است كه آنچه كه وى آن را نزديك به ذهن خوانده از ذهن دور است، و آنچه
ما گفتيم منيعتر از توجيه او است.
[تاكيد
بر صدق و وقوع معاد و جزا]
(إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ)
كلمه ما موصوله است و ضمير در توعدون به آن برمىگردد،
چيزى كه هست ضمير حذف شده، و تقدير آن ان الذى توعدونه است. البته
ممكن است ما مصدريه، و جمله توعدون از وعده باشد، نه از
وعيد، هم چنان كه وقوع جمله(إِنَّ الدِّينَ
لَواقِعٌ) اين معنا را تاييد مىكند، چون كلمه دين به معناى مطلق جزا است، چه
وعده باشد و چه وعيد. بعضى[2] هم
گفتهاند: جمله توعدون از ايعاد مصدر وعيد
است، و تنها شامل عذاب مىشود، نه مطلق جزاء هم چنان كه آيه(فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ)[3]
نيز مؤيد آن است.
و
اگر وعده و يا وعيد را صادق خوانده، با اينكه در حقيقت صادق، وعده و
وعيد دهنده است، از باب مجاز در نسبت است، همان طور كه اين مجاز در جمله (فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ)[4]
نيز به كار رفته، چون در حقيقت صاحب عيش راضى است نه خود عيش. و يا از باب اين است
كه مضافى از آن حذف شده و تقديرش وعدة ذو صدق است، يعنى وعده كسى كه
داراى صدق مىباشد، هم چنان كه نظير اين را در جمله(فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ) گفتهاند، و كلمه دين
به معناى جزاء است.
و
به هر حال جمله(إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ) جواب قسم
است، يعنى همان مطلبى است كه براى اثبات و تاكيد ثبوتش آن سوگندها را خورد. و
جمله(وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ) عطف است بر
آن، و به منزله تفسير آن است. و معناى مجموع كلام اين است كه: به چه و چه سوگند
مىخورم كه آنچه وعده داده شدهايد (يعنى آن وعدههايى كه در قرآن هست و يا رسول
خدا