responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 91

بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: اين جمله برهان ديگرى است بر اثبات علو خدا، به اين بيان كه تعدد آلهه مستلزم جهل است كه خود يكى از نواقص و ضد علو است، چون هر چيزى كه دو تا شد، اين يكى اطلاعى از آنچه در حقيقت ذات آن ديگرى هست ندارد، و مثل خود او را نمى‌شناسد، و اين خود يك نوع جهل و قصور است.

ولى اين تقرير مانند ساير تقريرهايى كه كرده‌اند، به درد نفى چند اله واجب الوجود مى‌خورد، و ما گفتيم كه وثنى مذهبان خود اقرار دارند بر اينكه واجب الوجود يكى است و آلهه خود را واجب الوجود نمى‌دانند، علاوه بر اين بعضى از مقدمات كه براى دليل مذكور آورده مخدوش است‌[2].

(فَتَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ) اين جمله تفريع بر همه مطالب و حجت‌هاى گذشته است كه بر نفى شركاء اقامه شد.

(قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ) چون از نقل سخنان مشركين و انكارشان نسبت به روز قيامت و استهزايشان به رسولان فارغ شد، و علاوه بر اين به اقامه حجت بر اثبات حقيقت قيامت نيز پرداخت، اينك در اين جمله به تهديد قبل بازگشته و به پيامبر خود دستور مى‌دهد كه: از پروردگار خود بخواهد تا او را به آن عذابى كه به ايشان وعده داده دچار نكند و اگر آن عذاب را ديد او را نجات دهد.

پس جمله‌(قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ) امر به دعا و استغاثه است و تكرار كلمه رب به منظور تاكيد در تضرع است و كلمه ما در جمله اما ترينى زايده و براى اين آورده شده كه بدان وسيله نون تاكيد بر فعل شرط درآيد، چون اگر آن نبود جايز نبود نون تاكيد در آخر فعل شرط بيايد، پس اصل جمله مذكور ان ترنى بوده و جمله ما يوعدون دلالت دارد بر اينكه بعضى از عذابهايى كه مشركين به آنها تهديد شده‌اند عذاب دنيوى بوده، چون مى‌فرمايد: اگر آن عذاب را به من نشان دادى مرا از آن نجات بده، و از جمله‌( رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‌)- پروردگارا مرا در ميان قوم ستمكار قرار مده به طور كنايه فهميده مى‌شود كه اگر آن جناب در حال فرود آمدن عذاب بر كفار در ميان آنان باشد عذاب او را هم مى‌گيرد.


[1] روح المعانى، ج 18، ص 60.

[2] چون بيان نكرده است كه چرا محال است هر يكى به حقيقت ذات ديگرى عالم شود مترجم .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 91
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست