responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 67

ندارى.

و در قرآن كريم بى نيازى رسول خدا 6 از مال مردم مكرر بيان و اعلام شده، مثلا از آن جمله در سوره انعام آيه 90 فرموده:( قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً) و نظير همين مضمون در آيه 23 سوره شورى آمده.

گفتيم در اين آيات چهار عذر براى اعراض كنندگان از دعوت حق آمده: اولين آنها جمله‌(أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ) بود كه مربوط به فهم قرآن بود. دومى آنها جمله‌(أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ) بود، كه مربوط به شريعت اسلام است كه رسول خدا 6 به سوى آن دعوت مى‌كرد. سومى جمله‌(أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ) بود كه مربوط به شخص رسول خدا 6 بود. چهارمى جمله‌(أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً) است كه راجع به سيره و رفتار آن جناب مى‌باشد.

[اشاره به اينكه حق صراط مستقيم است و كافران گريزان از حق، منحرف از صراط مستقيم هستند]

(وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ) كلمه نكب و نكوب به معناى عدول از راه و انحراف از هر چيزى است.

سابقا در تفسير سوره فاتحه گفتيم كه صراط مستقيم به معناى راه واضح و روشنى است كه نه در آن اختلاف تصور شود و نه تخلف. به اين معنا كه در اثر و خاصيت آن كه همان رساندن به مقصود است نه اختلاف هست، و نه خود آن در اين اثرش تخلف مى‌كند، و اين صفت همان صفت حق است، چون حق نيز واحد است، و نه اجزاى آن با يكديگر اختلاف و تناقض دارد و نه در رساندن به آن مطلوبى كه به سوى آن هدايت مى‌كند تخلف مى‌نمايد.

از اينجا نتيجه مى‌گيريم كه حق، صراط مستقيم است و چون فرموده كه رسول خدا 6 به سوى حق هدايت مى‌كند لازمه‌اش اين مى‌شود كه به سوى صراط مستقيم هدايت كند.

سپس از آنجا كه فرمود: كفار از حق كراهت داشته و گريزانند قهرا از صراط مستقيم انحراف دارند، و به بيراهه مى‌روند.

و اگر از ميان همه صفاتى كه كفار دارند تنها مساله بى ايمانى به آخرت را ياد آور شده، و به همان يكى اكتفاء نموده، بدين جهت است كه اصل اساسى دين حق، بر اين مساله استوار است كه آدمى داراى حياتى جاودانه است و زندگى او با مرگ خاتمه نمى‌پذيرد و در آن حيات جاويد، سعادتى دارد كه بايد آن سعادت را با اعتقاد حق و عمل حق به دست آورد، هم چنان كه در آن حيات جاويد شقاوتى دارد كه بايستى از آن بپرهيزد، و معلوم است كه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 67
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست