نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 66
و معناى آيه اين است كه: حق از هوى و هوس
مردم پيروى نمىكند، بلكه ما براى آنان كتابى آوردهايم تا ياد آورنده ايشان باشد-
و يا به وسيله آن متذكر شوند- دينشان را، آن دينى كه اختصاص به ايشان دارد. در
نتيجه اگر ايشان از آن دين اعراض مىكنند، از دينى اعراض كردهاند كه اختصاص به
خودشان دارد.
بسيارى از مفسرين[1] گفتهاند
كه اضافه شدن دين به ضمير هم براى اختصاص نيست بلكه براى تشريف است
نظير اينكه فرموده:(وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ
لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ)[2] و
معنايش اين است كه ما مايه شرف و افتخار ايشان را برايشان آورديم، و به همين جهت
بايد با كاملترين وجه بدان اقبال نمايند، و اينان با اين رفتارى كه كردند از فخر و
شرف خود اعراض نمودند.
ولى اين تفسير صحيح نيست، براى اينكه اگر چه قرآن كريم مايه شرافت و
افتخار رسول خدا 6 است چون به قلب نازنين او نازل شده، و نيز مايه سر بلندى اهل
بيت اوست چون در خاندان ايشان نازل شده، و نيز مايه افتخار عرب است چون به لغت و
به زبان عرب نازل شده، و نيز مايه افتخار همه امت اسلام است چون به منظور هدايت
آنان نازل شده، ولى اضافه در جمله بذكرهم به اين عنايت نبوده بلكه اين
عنايت مورد نظر است كه بفهماند اين دين مختص به اين امت و اين دوره از بشريت است و
اين با صدر آيه موافقتر است، البته بنا بر آن معنايى كه ما براى صدر آيه كرديم.
(أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ
هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) در مجمع البيان مىگويد:
اصل خراج و خرج هر دو به يك معنا بوده، و آن عبارت است از
در آمدى كه بر اساس وظيفه پرداخت شود[3].
اين جمله چهارمين عذرى است كه در آيات مورد بحث براى ايشان تصور
كرده، و آن را رد نموده، و بر آن توبيخشان نموده. خداوند مىفرمايد: و يا تو
از ايشان خرجى خواستهاى يعنى مالى از ايشان خواستهاى كه به عنوان باج و
ماهيانه و مزد به تو بدهند؟ آن گاه بىنيازى رسول خدا 6 را از آن ذكر نموده،
مىفرمايد: خراج پروردگارت بهتر است و او بهترين رازقان است يعنى رازق
تو خدا است، و تو احتياجى به خرجى ايشان