نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 574
جمعى از بندگان خود را استثناء كرده و به
زودى گفتارى پيرامون اين استثناء خواهد آمد، آنجا كه در باره جمله(وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ)
بحث خواهيم كرد.
و ظاهرا مراد از جمله(وَ كُلٌّ
أَتَوْهُ داخِرِينَ) رجوع تمامى موجودات عاقل در
آسمانها و زمين است، حتى آنهايى كه از حكم فزع استثناء شدهاند (چه آنها و چه
اينها) همه نزد پروردگار متعال حاضر مىشوند و آيه شريفه(فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ)[1] هم با اين گفتار ما منافات ندارد و نمىخواهد غير اين را بگويد، چون
مراد از حضور در آن، مطلق حضور و رجوع به خدا نيست، بلكه مراد از آن حضور در موقف
حساب و سؤال است، ممكن است همه به سوى خدا برگردند و حتى استثناء شدگان نيز
برگردند و نيز بندگان مخلص خدا برگردند، و ليكن بندگان مخلص در موطن جمع حاضر
نشوند، نه اينكه بعث و رجوع نداشته باشند، پس آيات قيامت نص صريحند بر اينكه بعث
شامل همه خلائق مىشود و احدى از آن مستثنا نيست.
و اگر دخور و ذلت را به اولياى خداى تعالى هم نسبت داده، منافاتى با
عزت آنان نزد خدا ندارد، چون عزت و غناى بنده نزد خدا ذلت و فقر او است در نزد
خودش، بله ذلت دشمنان خدا در قبال عزت كاذبهاى كه براى خود قائل بودند، ذلت واقعى
و خوارى حقيقى است.
(وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ
مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ
بِما تَفْعَلُونَ) اين آيه شريفه از آن جهت كه در سياق آيات
قيامت قرار گرفته، آنچه مىگويد در باره همان قيامت است و پارهاى از وقايع آن روز
را توصيف مىكند، كه عبارت است از به راه افتادن كوهها، كه در باره اين قضيه در
جاى ديگر قرآن فرموده:(وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ
فَكانَتْ سَراباً)[2] و نيز در مواردى ديگر از آن خبر داده است.
پس اينكه مىفرمايد:( وَ تَرَى
الْجِبالَ)- و مىبينى كوهها را خطاب در آن به رسول خدا 6 است و مراد
از آن مجسم كردن واقعه است، هم چنان كه در آيه(وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى)[3] حال مردم را در آن روز مجسم مىكند، نه اينكه تو الآن ايشان را
[1] همانا ايشان( قوم الياس براى انتقام و عذاب) احضار مىشوند(
و همه هلاك مىشوند) جز بندگان با اخلاص. سوره صافات، آيه 127 و 128.
[2] به راه افتاده مىشوند كوهها و در آخر سراب مىشوند. سوره
نبأ، آيه 20.