نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 529
به وى به وديعت سپرده بود و خدا اين را به
فهم سليمان الهام كرد تا او حواله به آصف دهد، تا در نتيجه امت، بعد از درگذشت او
در امامت و راهنمايى آصف اختلاف نكنند، همانطور كه در زمان داود نيز، خداى تعالى
علم كتاب را به سليمان فهمانيد، تا داود وى را در زندگى خود به امامت و نبوت بعد
از خود معرفى كند، تا حجت بر خلق مؤكد شود[1].
مؤلف: اين روايت را صاحب روح المعانى از مجمع نقل كرده و سپس گفته:
اين روايت صحيح نيست[2]. و ليكن
نفهميديم اعتراض روح المعانى به اين روايت چه بوده و هيچ وجهى برايش نديديم، جز
اينكه بگوييم، چون كه در اين حديث از امامت گفتگو به ميان آمده، لذا از حديث خوشش
نيامده است.
و در نور الثقلين از كافى از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه فرمود:
به آنچه هيچ اميدى ندارى اميدوارتر باش، تا آنچه را كه اميدش را دارى- تا آنجا كه
فرمود- ملكه سبأ از كشورش بيرون شد و سرانجام مسلمان گشت[3].