نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 479
است، به آن خدايى كه جانم به دست اوست،
مطمئنا بدانيد كه شما با اشعار خود جهادى مىكنيد، كه گويا با تير بدنهايشان را
خونآلود كرده باشيد.
آن گاه مرحوم طبرسى اضافه مىكند كه: رسول خدا 6 به حسان بن
ثابت (شاعر مخصوص خود) فرمود: اهجهم و يا فرمود: هاجهم و روح
القدس معك كه معنايش- چه آن باشد و چه اين اين است كه كفار را هجو كن، كه
روح القدس با توست و تو را مدد مىكند[1]
و اين روايت را بخارى و مسلم[2] در دو
صحيح خود آوردهاند.
و در الدر المنثور است كه ابن شيبه و عبد بن حميد و ابو داود، (در
كتاب ناسخ خود) و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه، از ابى الحسن
سالم براد (بردهفروش)، روايت كرده كه گفت وقتى آيه(وَ الشُّعَراءُ ...) نازل شد، عبد اللَّه بن
رواحه، و كعب بن مالك و حسان بن ثابت، با چشم گريان به خدمت رسول خدا 6 وارد شده
عرضه داشتند: يا رسول اللَّه 6 خداى تعالى كه اين آيه را فرو فرستاده مىداند كه
ما از شعراييم، آيا ما نيز هلاك شديم؟ دنبال اين سؤال اين جمله نازل شد:(إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ)، رسول خدا 6 فرستاد نزد سؤال كنندگان و اين آيه را برايشان خواند[3].
مؤلف: اين روايت و روايات ديگرى كه به اين معنا رسيده بعضى را
واداشته بگويند كه آيات پنجگانه آخر سوره در مدينه نازل شده، كه خواننده عزيز به
اشكال وارده بر كلام آنان در تفسير آيات مذكور توجه فرمود.
و در كافى به سند خود از ابى عبيده از امام صادق (ع) روايت كرده كه
فرمود: از سختترين وظايفى كه خداى تعالى بر خلق خود واجب فرموده، ذكر كثير خداست،
آن گاه فرمود: منظورم از ذكر بسيار خدا سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله
الا اللَّه و اللَّه اكبر نيست، هر چند كه اينها نيز ذكر خدا است، و ليكن
ذكر خدا اين است كه انسان در هنگام برخورد به حرام خدا و حلال او، به ياد خدا بيفتد،
اگر طاعت است بدان عمل كند و اگر معصيت است ترك گويد[4].
مؤلف: اين روايت تفسيرى را كه ما در ذيل آيه مذكور گذرانديم تاييد
مىكند.