نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 460
ظالم نبودن خدا به چه معنا است؟
از لوازم متساوى ظلم اين است كه ظالم كار و تصرفى بكند كه حق او نيست
و مالك چنين فعل و چنين تصرفى نمىباشد، در مقابل ظلم عدل است، كه لازمه مساوى آن
اين است كه شخص عادل كسى باشد كه كار و تصرفى بكند كه مالك آن باشد.
از همين جا روشن مىگردد كه كارهايى كه فاعلهاى تكوينى انجام
مىدهند (نمك شورى و شكر شيرينى مىدهد)، از اين جهت كه اين آثار و افعال مملوك
تكوينى آنها است، ظلم در كار آنها مفروض نيست، براى اينكه فرض صدور فعل از فاعل
تكوينى مساوى است با فرض مملوكيت آن فعل براى آن فاعل، به اين معنا كه وجود فعل
قائم به وجود فاعل است و جداى از فاعل، وجود مستقلى ندارد.
و خداى سبحان مالك عالم است، يعنى داراى ملكيتى است مطلق، كه بر
تمامى موجودات عالم گسترده است، آن هم از جميع جهات وجودشان، براى اينكه وجود
اشياء از جميع جهات قائم به خداى تعالى است و از وجود او بى نياز نبوده، جداى از
او استقلال ندارد و چون چنين است هر قسم تصرفى كه در آنها كند، چه آن موجود خوشش
بيايد يا بدش آيد و تصرف خداى تعالى به نفعش باشد يا به ضررش، ظلم نيست، بلكه
مىشود گفت: عدل است، به معناى اينكه رفتارى است غير ظالمانه، پس خداى تعالى هر چه
بخواهد مىتواند انجام دهد، و هر حكمى كه اراده كند مىتواند صادر نمايد، همه
اينها بر حسب تكوين است.
توضيح اينكه: درست است كه غير خداى تعالى موجودات ديگر نيز افعال
تكوينى دارند و هر فاعل تكوينى مالك فعل خويش است، اما اين مالكيت موهبتى است
الهى، پس در حقيقت خداى تعالى داراى ملكى مطلق و بالذات است و غير خدا مالكيتش به
غير است و ملك او در طول ملك خدا است، به اين معنا كه خدا مالك خود او و آن ملكى
است كه به او تمليك كرده، و تمليك او مثل تمليك ما نيست كه بعد از تمليك به ديگرى،
خودمان مالك نباشيم، بلكه او بعد از آن هم كه چيزى را به خلق خود تمليك مىكند،
باز مهيمن و مسلط بر آن است.
يكى از آن فاعلهاى تكوين نوع بشر است، كه نسبت به افعال خود و
مخصوصا آن افعالى كه ما آن را فعل اختيارى مىناميم، و نيز نسبت به اختيارش كه با
آن كارهاى خود را تعيين مىكند كه انجام دهم يا ندهم. مالك است، ما در خود
مىيابيم كه مالك و داراى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 460