responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 426

عرضه داشتند كاخى است از انصار، حضرت مقدارى ايستاد تا صاحب قبه آمد و سلام كرد رسول خدا در حضور همه مردم از او روى گردانيد، مرد (به خيال اينكه آن جناب متوجه نشده) چند بار سلام خود را تكرار كرد و حضرت روى گردانيد، تا مرد به خوبى فهميد كه آن جناب از وى خشمگين و روى‌گردان شده است، قضيه را به اصحاب آن جناب گفت، كه به خدا سوگند نظر رسول خدا از من برگشته و نمى‌دانم چه خلافى از من سر زده و چه شده است؟

گفتند رسول خدا قبه تو را ديد و از ما پرسيد اين مال كيست؟ ما گفتيم كه مال فلانى است، پس مرد به قبه‌اش برگشته آن را با زمين يكسان كرد، روزى ديگر رسول خدا از آنجا عبور كرد و قبه‌اى نديد، پرسيد قبه‌اى كه در اينجا بود چه شد؟ گفتند صاحبش از اعراض تو نزد ما شكوه كرد، ما سبب اعراضت را به وى گفتيم، رفت و قبه را خراب كرد، حضرت فرمود: هر چيزى كه ساخته شود روز قيامت و بال صاحبش مى‌باشد، مگر آن مقدارى كه چاره‌اى از آن نيست‌[1].

و در تفسير قمى در ذيل آيه‌(وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ) آمده كه يكديگر را به خاطر غضب و بدون هيچ گناه مى‌كشيد[2].


[1] مجمع البيان، ج 5، ص 198.

[2] تفسير قمى، ج 2، ص 123.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 426
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست